د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

ايا ميدانيد که دستگير پنجشيری چگونه اکادميسن گرديد

ديپلوم انجينر محمود پروانی 19.05.2008 02:27
 اخيراً در برگهای سايت اريايی تصوير شخص کهنسال نظرم رابخود جلب نمود که ظاهراً تمثيل سنگينی ميکرد ولی ازچشم هايش هويداست که اندرون ( ضمير ) ناارام اش ويرا دراتش عقده ها ميسوزاند . درزير تصوير به خط سرخ نوشته بود : اکادميسن غلام دستگير پنجشيری . پاينتر از ان عنوان درشت (بار کج شاغلی . . . . . ) جلب توجه ميکرد . گرچه عنوان فوق برايم کافی بود تا راجع به متن مقاله وی حدس زنم زيرا که با نوشته های اخير ( بعد از استقرار انارشيزم تنظيمی وحاکميت پاتک سالار ملا ربانی ) اين به اصطلاح اکادميسن اشنايی دارم . باانهم انرا بادقت خوانده و دريافتم که موصوف اين مقاله خودرا به ارتباط مقاله پرمحتوی وخيرانديشانه نويسنده چيره دست محترم ديپلوم انجينر خليل الله معروفی يکی از گرداننده گان قوی پورتال وزين وملی افغان ـ جرمن انلاين زير عنوان ( ابجد نويسی . . . . . . ) نگاشته است .
           جناب پنجشيری درين نوشته خود نيزمانند ساير نوشته های گمراه کننده شان به غير از خودنمايی ها ، فضلت فروشی ها ، دشنام به ديگران وتوصيف بيجا ازخود چيزی ديگری برای نويشتن نداشت . اقای اکادميسن اعزازی چنين لفاظی ها و ديده درايی ها را از دوست همدسترخوان در مهمانخانه های ( کا جی بی ) و رهبر ايام جوانی شان که وی بنام ( رفيق عزيز کارمل ) خطاب مينمود ، به ارث برده است وتاهنوز هم مانند مردمک چشم نگهداری ميکند . طورمثال وی هنوزهم دراکثر نوشته های خود به پيروی از کارمل اشغال افغانستان را توسط اردوی سرخ صرف بنام ( حضور نظامی شوروی در افغانستان ) ياد ميکند .
          بنده در عنوان نبشته هذا دستگيرپنجشيری را بنام ( اکادميسن اعزازی ) ياد نموده ام وهدف اساسی ام از نوشتن اين سطور مختصر همين نکته است تا به هموطنان خود که درين باره اگاهی ندارند ، نشان دهم که اين لقب وزين را وی چگونه و به پاس کدام خدمات بدست اورده است .
          کارمل بعد ازلشکرکشی شوروی واشغال افغانستان ، حزب خودرا به حيث پايگای اساسی اجتماعی رژيم خود ميدانست و دراغاز حاکميت اش درامور حزبی بيشتر ازهمه بالای دو نفر تکيه کرده بود يعنی نوراحمد نور از جناح پرچم و دستگير پنجشيری ظاهراً منسوب به جناح خلق . بدين شکل اين دو دوستان ديرينه يکبار ديگر همدست گرديدند وهرکسی راکه به شکل از اشکال مخالف اشغال افغانستان يا به اصطلاح کارمل ـ پنجشيری مخالف ( حضورنظامی شوروی ) بود ، مربوط به باند انتی سويتيست امينی ها ويااشرار بی فرهنگ  قلمداد ، ازخزب خارج ، از وظيفه سبکدوش واکثر شان به باستيل پلچرخی فرستاده ومحکوم به اعدام نمودند . درپاداش اين خدمات صادقانه بود که کارمل همچو فعاليت های خسته گی ناپذير ويرا برخورد عالمانه به مسايل حاد اجتماعی درکشور دانسته وپنجشيری را مستحق مکافات درمقابل اين به اصطلاح دست اورد های علمی شمرد .
          درچنين فرصت مناسب مطابق پيشنهاد اکادمی علوم افغانستان تصميم اتخاذ گرديده بود تاشورای اکادمی متشکل از اکادميسن ها وکانديد اکادميسن ها از جمله دانشمندان وپژوهشگران توانای کشورکه اثار تحقيقی بکر وچاپ شده انبوه دارند ، ايجاد گردد . برای اين منظور بايد قبل از همه کتب چاپ شده در نتيجه تحقيقات علمی اشخاص واجد شرايط بررسی و القاب اکادميسن وکانديد اين لقب را به قويترين و ورزيده ترين انها تفويض ميشد . نظر به هدايت سلطانعلی کشتمند بايد برای بار اول القاب متذکره به فرمان ريئس شورای انقلابی يعنی کارمل عزيز شان منظورميگرديد .ببرک کارمل به مشوره کشتمند و سرمشاورشوروی يک تعداد اشخاص از قبيل  پنجشيری  را نيز ازاينکه به نظر انها نسبت به ساير خدمات شان مستحق پاداش بودند ، طور فوق العاده شامل لست نمود وبه اين شکل بلندترين لقب علمی اکادمی رابه وی تحفه وپاداش داد که موصوف همين اکنون انرا جز لايتجزای نام خود ميداند . ازينجا است که اين دست نشانده گان به ريش بابا هم مسخره بازی کردند والقاب علمی را مانند ساير ارزشهای معنوی بد نام ساختند .
         لقب اکادميسن طوريکه درجهان معمول است ازطرف شوراهای باصلاحيت علمی واکادميک اکادمی های علوم براساس تاليفات انبوه اثار تحقيقی وعلمی بکر اعطا ميگردد . قبول ميکنيم که در ان مقطع زمان اکادمی علوم افغانستان يک موسسه علمی جوان ودارای چنين شورا نبود وبايد ايجاد ميگرديد . ولی بايد درنظرداشت که درهمين وقت يک شورای معتبر علمی پوهنتون کابل وجود داشت که دانشمندان وپروفيسوران برجسته ساينس وعلوم اجتماعی در ان اشتراک داشتند . لازم بود کيس های علمی اشخاص کانديد به اولين شورای اکادميک اکادمی علوم افغانستان به اساس هدايت مقامات ذيصلاح توسط شورای علمی پوهنتون کابل استثناً بررسی وبعد از تائيد وفيصله ان مرجع علمی القاب حقيقی ( نه اعزازی ) اکادميسن وکاديد اکادميسن به اشخاص مستحق ازطرف مقامات صالحه منظور ميگرديد ، نه راساٌ بفرمان رئيس شورای انقلابی . ولی مشکل دراينجا بود که درلست علمای کاندد برای اين هدف اشخاص وجود داشتند مانند اقای دستگيرپنجشيری که هيچگونه اثر علمی راجهت دريافت همچو لقب علمی پيشکش نموده نميتوانستند  . اگر اقای پنجشيری با گفته های فوق موافق نيست ، لطفاً ان اثر علمی چاپ شده را نشان دهد و واضح سازد که کدام مرجع باصلاحيت علمی بکر بودن انرا بررسی وتائيد نموده است . ما همه اطلاع داريم که پنجشيری در ان وقت بغيراز چند پارچه شعر و يکی دو مقاله مملو از مداحی ودشنام هيچنوع اثر علمی وتحقيقی بکر نداشت تا به گنجينه علوم کشور رسيده باشد وهمين اکنون هم فاقد ان است ، درغير ان اين گز واين ميدان . فرض کنيم که ان چند قطعه شعر ويکی دومقاله به سويه بلند هم تحرير گرديده باشد ( که ابداً اينطور نيست ) ، به هيچ صورت مولف ان مستحق لقب اکادميسن نيست زيراکه واجد شرايط شده نميتواند  .  درصورتيکه اقای پنجشيری چنين اثر را ارائه نموده نتواند ، پس بهتراست عزت نفس داشته باشد ، از لقب اعزازی خود داری نمايد وانرا ديگر به ناحق جز نام خود نسازد .
         باعرض احترام به دانشمندان مستحق کشورکه همزمان با دستگير پنجشيری القاب علمی حقيقی را بدست اورده ونتايج تحقيقات شان افتخار معنوی ماست .       پايان