د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

در باره ی منابع زبان فارسی، 4

انجنیر . ش . سـاپـی 12.01.2015 12:04

برآمدن صفویه
مولف: ن. پورپیرار
ارسالی :  انجنیر . ش . سـاپـی

تاحال این منابع زبان فارسی بنامهای جهانگیری ، رشیدی ، برهان ، آنندراج ، التلخیص و غیاث اللغات را توضح دادیم که در هندبریتانیایی نوشته اند.
ادامه ی ماجرای تولید  لغت نامه ها :
«عجالة قدیمی ترین کتابی که در این زمینه (لغت فارسی) هست «لغت نامه» تالیف ابومنصور علی بن احمد اسدی طوسی است که به نام فرهنگ یا لغت فرس اسدی معروف است و آن را پس از نظم گرشاسب نامه یعنی پس از ۴۵۸ تالیف کرده است و آن هم در صورتی است که اشعار گرشاسب نامه را که در نسخه های کنونی این لغت نامه است، اسدی خود در آن جا داده باشد. بیش تر بدان می ماند کسانی که در این کتاب دست برده اند این اشعار را پس از اسدی در آن داخل کرده باشند و بعید می نماید که اسدی برای لغاتی که معنی کرده شاهد از شعر خود آورده باشد». 
(دهخدا، مقدمه، سعید نفیسی، لغت فرس اسدی، ص ۱۸۷)
گرچه داعی الاسلام با وجود چنین فرهنگ های به ظاهر ۹۰۰ ساله، همین اواخر از بی ترتیبی زبان فارسی نالیده، اما ضرورت می دانم همین قدیم ترین کتاب لغت زبان فارسی را میخ تابوت تصور کسانی کنم که برای ورود این زبان ساختگی، به جغرافیای ما، عمر بیش از سه یا چهار قرن قائل اند. گفته شده که تدوین لغت فرس اسدی طوسی به تقریب با تدوین دیوان شاه نامه همزمان است، هر دو کتاب را در حوزه جغرافیای طوس تالیف کرده اند و در منطق مطلب کاملا قابل قبول است که آثار این همشهریگری و همسایگی را در هر یک از این دو تالیف شاهد شویم. ضرورت نمی بینم یادآوری کنم که در زمان سرودن شاه نامه و لغت فرس هنوز خط عرب به بلوغ نحوی لازم نرسیده و تا تعیین تکلیف با مکان نصب نقطه و اعراب فاصله بسیار دارد و فرض را بر این قرار می دهم که فارسی زبانان ایران و هند با مدد اسطرلاب های مخصوص و رجوع به جوکیان و مرتاضان و کارگشایان غیب دان هند، چند قرنی مقدم بر عربان، برای یا و با و تا و جیم و خ و نون نقطه ساخته و پیشرفت فرهنگ و کتابت و نظم کلام خود را معطل اعراب نکرده اند!!! اینک ابتدا کافی است به کیفیت و کمیت لغت فرس اسدی طوسی بپردازم که موجب شرمندگی صاحبان ادعاهای ریز و درشت در باب زبان فارسی کهن خواهد شد.
«عجیب است که در فرهنگ اسدی از ناصر خسرو شعری نقل نشده. و اما این که در کتاب حاضر از حماسه ی فخرالدین (ویس و رامین) و اشعار حکیم قطران که غالبا مورد استفاده ی فرهنگ نویسان بعدی قرار گرفته است جیزی دیده نمی شود می توان تصور کرد که اسدی دو شاعر اخیر را نمی شناخته است. در آن زمان روابط مغرب و جنوب ایران آن قدر بسیار نبود که آثار ادبی آن نواحی به سرعت به مشرق مملکت نفوذ کند. ولی به هیچ وجه قصد ندارم از این بیانات در این جا نتایج دیگری بگیرم». 
(محمد دبیر سیاقی، لغت فرس اسدی، ص شصت و دو)
زایمان شگفتی ها در لغت فرس اسدی طوسی سر به صد قلو می زند و آن چه را که دبیر سیاقی در شکوه نامه ی بالا سروده، فقط شیون یکی از این نوزادان است، زیرا در درون فرهنگ اسدی طوسی هیاهوی عظیمی از دست به سر کردن زبان فارسی بر پاست.
«گردنا ـ مرغی بود که با پر بریان کنند.
آشنا ـ شناگر باشد در آب.
نغوشا ـ از مذهب گبر کان است.
کبیتا ـ ناطف باشد.
استا و زند ـ صحف ابراهیم است.
شاداب ـ سیراب بود. 
پرگست ـ چنان بود که کسی گوید معاذ الله.
هملخت ـ چرم موزه و کفش باشد.
انگشت ـ فحم باشد.
غوشت ـ چیزی باشد که بر تن او هیچ موی نباشد». 
(محمد دبیر سیاقی، لغت فرس اسدی، گزیده هایی از صفحات ۳ تا ۱۳)
بدین ترتیب قدیم ترین فرهنگ نویس ما از مرغانی که احتمالا برای حفظ مزه ی مخصوص آن، با پر بریان می کرده اند، از شناگرانی با عنوان آشنا، از شاخه ای زردشتیگری نغوشا نام و از اوستایی خبر دارد که بر ابراهیم نازل شده، تا معلوم شود او نه کباب پرنده خورده است، نه معنای آشنا را می داند، نه دین ابراهیم را می شناسد و نه از گبران خبر دارد. چنان که ۷۰ در صد لغات این فرهنگ کهن کاملا بی معنا، ساختگی و حتی مضحک است.
«گریغ ـ گریز باشد.
ورغ ـ بند آب باشد.
ستاغ ـ اسپ زین ناکرده بود.
قحاف و نفاغ ـ قحف باشد.
کناغ ـ تار ابریشم و آن ریسمان بود.
ماغ ـ مرغی باشد سیاه گون بیش تر در آبگیرها باشد.
آمرغ - قدر و قیمت باشد.
یالغ ـ ظن چنان است که از نام ترکی است.
فغ ـ بت باشد به عبارت فرغانیان.
شغ ـ سر وی گاو بود.
بندروغ ـ سه پای بود که اندر میان آب نهد تا از گذرگاه به جایی دیگر روند.
توغ ـ هیزم کوهی سخت بود.
لوغ و لوغیدن ـ دوشیدن بود به عبارت ماوراء النهر.
سماروغ ـ گیاهی باشد که در دوغ کنند.
کاغه ـ تن زده باشد.
سپریغ ـ خوشه ی انگور بود که هنوز دانه ها نکرده بود.
زیغ ـ بساطی باشد که از دخ بافته باشند.
نغنغ ـ همچون قفیز باشد.
کیغ ـ سپیدی باشد که از پس خواب پیرامن چشم باشد و نیز بیماران را.
شوغ ـ آماسی باشد عظیم بر پای.». 
(محمد دبیر سیاقی، لغت فرس اسدی، ص ۷۸)
ترتیب الفبایی لغت فرس اسدی طوسی در زمره ی ابداعات فرح انگیز است. مثلا لغات بالا را از باب غین برداشته ام که منظور واژگانی منتهی به حرف غین و نه با مبتدای آن است. مجموع لغات حرف غین در لغت فرس دبیر سیاقی سی نمونه است که بیست نوع آن به کلی غیر قابل برداشت و من درآوردی است و مجموع واژگان ثبت شده در لغت فرس اسدی طوسی به تصحیح دبیر سیاقی تنها ۴۸۰ لغت است که ۳۵۰ نمونه ی آن مشمول همین حکم می شود، با این معنای واضح که مجموع لغات کاربردی در فرهنگ لغت اسدی طوسی، از زبان شیرین فارسی، حد اکثر ۲۰۰ کلمه است و البته کشف این بغرنجی که الفاظ در دو طرف تساوی در این فرهنگ را، از دارائی و دولت کدام قوم برداشته شده و مثلا اگر اسدی طوسی خبر می دهد که: نغنغ: قفیز باشد، آیا نغنغ لفظ فارسی است و یا قفیز؟ چرا که معنای قفیز هم چون نغنغ نامعلوم است.

«چون از لغت فرس اسدی فقط یک نسخه ی خطی بنا بر اوضاع ایران نسبتا کهن به جای مانده است ناچار باید چنین پنداشت که این کتاب بسی استنساخ نشده است. اسدی همواره در ادب فارسی دارای مقامی بلند بوده است مع ذالک در بعضی فرهنگ های متاخر به اشعار وی استناد شده، در حالی که مصنفان این فرهنگ ها لغت نامه ی او را خود ندیده اند، ولی حلیمی و حسین وفایی این کتاب را در برابر خویش داشته اند. برای تحقیق بیش تر در این موضوع منابع کافی در اختیاد من نیست. فرهنگ نویسان بعدی یک شعر را به شاهد چند لغت آورده اند چنان که اسدی نیز چنین کرده است و همچنین اغلب معنای لغات را به عینه از اسدی نقل کرده اند». 
(محمد دبیر سیاقی، لغت فرس اسدی، صفحه ی شصت و سه، مقدمه ی پاول هرن)
حالا به اوج تراژدی در این کهنه ترین شناس نامه ی زبان فارسی می رسیم. پاول هرن، که کاشف این فرهنگ در زیر زمین واتیکان بوده است، قریب ۱۲۰ سال پیش فقط از وجود یک نسخه از این فرهنگ لغت خبر می دهد که سخت موجب حیرت است، اما نباید نگران بود، زیرا که این آمار هم به وقت خود زایمان خواهد کرد.
«از لغت فرس اسدی تا آن جا که نگارنده اطلاع دارد پنج نسخه ی کهن موجود است و چهار نسخه از این پنج نسخه همان است که مورد استفاده و مقابله ی مرحوم اقبال در چاپ لغت فرس سال ۱۳۱۹ قرار گرفته و نسخه ی پنجم ظاهرا قسمتی از نسختی است از لغت فرس اسدی متعلق به کتاب خانه ی ملی ملک که کوشش و تجسس آقای دکتر صادق کیا استاد دانشمند دانشگاه تهران آن را از پس پرده ی فراموشی بیرون آورده است. مشخصات این نسخه در شماره سوم سال سوم مجله ی دانشکده ی ادبیات تهران به قلم ایشان تشریح گردیده و آن از روی قرائن ظاهرا در ۷۲۲ تحریر یافته و قدیمی ترین نسخه ی موجود است و گویا قریبا نیز طبع و در دسترس ارباب دانش نهاده خواهد شد.
این چهار یا پنج نسخه هیچ یک چنان که باید منطبق بر یکدیگر نیستند بدان حد که اختلافات کلی تعداد لغات و نوع و میزان شواهد و دگرگونی عبارات و تعریف لغات را نمی توان حمل بر تسامح نساخ در استنساخ از روی نسخه ی اصل کرد و به عبارت به تر نام اختلاف نسخه بر آن نمی توان نهاد و همین امر است که موجب تردید انتساب قطعی نسخه های موجود به اسدی شده است. شرح این افزونی و کمی و مبنای متفن این تردید را مرحوم اقبال در مقدمه ی چاپ خود بس روشن و استوار آورده اند «و به حق در صحت انتساب جمیع نسخ معروف این کتاب به اسدی تا وقتی که نسخه ای خطی از فرهنگ اسدی که قدمت زمان آن محرز باشد به دست نیاید» تردید کرده اند تا نسخه ی اصلی که ریخته ی قلم و نتیجه ی کوشش آن شاعر لغوی قرن پنجم باشد از روی اطمینان احیا شود». 
(محمد دبیر سیاقی، لغت فرس اسدی، ص چهار و پنج)
بدین ترتیب ناگهان و در فاصله ی پنجاه سال تعداد نسخه های لغت فرس اسدی طوسی پنج برابر می شود، زیرا پیدا شدن فقط یک تک نسخه از فرهنگی که می باید از لوازم تاقچه ی اتاق مطالعه ی هر صاحب قلمی بوده و به شماره ی کافی تکثیر شده باشد، اعتبار و اقبال از آن را زیر سئوال می برد و گرچه این پنج نسخه، چنان که اعتراف کرده اند، بی نهایت با یکدیگر غریبه اند، اما وقتی که این بزرگان اندیشه و علم و ادب تکلیف می کنند که تمام آن ها را لغت فرس اسدی طوسی بدانیم، جای تحاشی نمی ماند. این که در طول زمان و به مرور از کتابی نسخ جدیدی یافت شود، جای تذکر ندارد، نا به سامانی در آن است که هر نسخه نویافته، از فرط استقلال متن، از وجود اسدی طوسی دیگری باخبرمان می کند!!!؟
«نسخه های لغت فرس: از لغت فرس اسدی، یا به تعبیر دیگر از تحریرهای آن، تاکنون یازده نسخه مختلف شناخته شده است، که بعضی از آن ها مختصر و تلخیص شده به نظر می رسند، و بعضی دیگر مفصل ترند... نسخه های موجود لغت فرس، چنان که گفته شد، به اندازه ای متفاوت و ناهمسانند که نمی توان همگی را بر نوشته از روی یک اصل دانست. چنین به نظر می رسد که بعد از اسدی کسان دیگری گرد آورده های او را اساس قرار داده، و هر یک با افزودن لغات و شواهد دیگر و آوردن مطالب مختلف، تحریرهای جدید از آن ساخته اند. مقابله و بررسی نسخه ها نشان می دهد که در طول زمان بعضی از کاتبان نیز به سهم خود از این روش پیروی کرده و به قصد به تر کردن و کامل تر کردن این واژه نامه، و به ذوق و تشخیص خود، در نسخه ها تصرف می کرده و با داخل کردن ضبط ها و عبارات و اشعار نسخه های پیشین در نسخه های خود، یا با حذف اشعار و تلخیص تعاریف، مجموعه هایی می ساخته اند که امروز چند نمونه از آن ها در دست است». 
(ابومنصور احمد بن علی اسدی طوسی، لغت فرس، به تصحیح فتح الله مجتبایی و علی اشرف صادقی، ص ۱۵-۱۴)
این روند مبارکی است که این بار در کم تر از سی سال باز هم تعداد نسخ لغت فرس اسدی طوسی را دو برابر کرده اند و انتظار می رود به زودی از این فرهنگ یکصد نسخه ذخیره کنیم که البته نمی دانیم لغت فرس چه کسی خواهد شد. فقط اشاره کنم تعداد واژگان در لغت فرس اسدی طوسی به تصحیح مجتبایی و صادقی، نسبت به الفاظ و لغات همان کتاب، به تصحیح دبیر سیاقی، قریب دو برابر است!!! آقایان و خانم ها از راه این گونه شیوه های شیره مالی، که زیبنده عالمان نیست و به کار متعصبان می آید، نمی توان حیات کهن زبان فارسی و یا دیرینگی نام خلیج فارس را اثبات کرد، به تر آن که اکرام و اعزاز این دکان های گردگرفته و بی کالا و رونق را قطع کنیم، بی جهت علم فارسی را مقابل زبان قرآن با کج سلیقگی و خیره سری بالا نگیریم، حق نمکی را ادا کنیم که لغت و قواعد زبان عرب، از لفظ و فرهنگ و زبان ما مطالبه دارد و به حقایقی رو کنیم که برای مردم و زبان ما اعتبار بالاتری می زاید.
.... ادامه دارد...