د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

آیا محترم ایالات متحدۀ امریکا "کر" است، محترم طالبان "گنگه" و یا بر عکس، که در افغانستان عزیز ما صلح نمی آید؟

افغان تحرک 26.08.2016 23:23

نظر به فلسفۀ افغانی ما، امروز صلح نیاز حیاتی مردم افغانستان عزیز میباشد، زیرا بدون صلح امنیت و ثبات نا ممکن است، بدون امنیت و ثبات هم عدالت اجتماعی و قانونیت نا ممکن است، و بلاخره بدون قانونیت هم ترقی، آرامش، رفاه و سعادت افغانها نیز نا ممکن میباشد!

در کنفرانس اکتوبر ٢٠٠١م. در پیترزبیرگ آلمان که به کنفرانس "بن" مشهور است، طالبان سهیم نبودند، که این یک اشتباۀ بزرگی بود از همه جوانب ذیدخل در "قضیۀ افغانستان"! البته نه تنها عدم موجودیت طالبان در کنفرانس "بن" در اکتوبر ٢٠٠١م. یک اشتباۀ بزرگی بود از همه جوانب ذیدخل در "قضیۀ افغانستان"، بلکه همین که آیندۀ افغانستان را بدون کدام معیاری علمیی به دست صرف چهار گروپ سپردند، یک اشتباۀ بزرگتری بود، که در همان روز اول کنفرانس از جانب افغانهای آگاه از مسایل افغانستان به گوش "کر" جهانیان رسانیده شد، مگر میدیای همان روز حتی از پخش پورۀ این انتقاد دقیق افغانهای آگاه از مسایل افغانستان نیز خود داری نمودند.

آقای براهیمی نمایندۀ ملل متحد در همان روز اول کنفرانس در پای در ورودی تپۀ پیترزبیرگ آلمان که محل کنفرانس بود، در طی تظاهرات اعتراضی با همان سوال تاریخی افغانهای ملی و آگاه از مسایل افغانستان مواجه شدند که تا به امروز که تقریبا پانزده سال ازآن "سوال تاریخی" می گذرد، نه آقای براهیمی، نه ملل متحد و نه هم ایالات متحدۀ امریکا یک جواب دقیق، قناعت بخش و علمی به آن "سوال تاریخی" ارایه نموده اند. آن "سوال تاریخی" این بود و هنوز هم این است که: آقای براهیمی، آقای کوفی عنان، ملل متحد، ایالات متحدۀ امریکا، کشور های ذیدخل در قضیۀ افغانستان، نظر به کدام معیاری علمیی در کنفرانس اکتوبر ٢٠٠١م. در پیترزبیرگ آلمان که به کنفرانس "بن" مشهور است، آینده افغانستان جنگزده را بعد از بیست و سه سال جنگ در افغانستان، صرف به یک گروپ جنگی و سه گروپ غیر جنگی تقدیم نمودند؟ جنبۀ منطقی و علمی این موضوع در چه نهفته است؟

به هر صورت هرگاه بالای موضوع عنوان فعلی مضمون بر گردیم، می بینیم که در طول سال های اخیر بین طالبان و امریکا مذاکراتی جریان پیدا نمود و شاید هم فعلا نیز در جریان باشد و این حق آنها است، زیرا از دید گاه های صلح دوستی، صلح خواهی و صلح آفرینی این عمل آنها یک عنصر مثبت است، البته در صورتی که صلح را بار آورد و همچنان فلسفۀ افغانی ما از هزاران سال بدینسو این امر را صادر نموده است که "انسانها با هم گپ می زنند!"، مگر سوال در این است که چرا دو طرف به یک نتیجۀ نرسیدند که صلح، این نیاز حیاتی مردم افغانستان را به وجود آورده بتوانند؟

هر گاه در مذاکرات مخفی و آشکار چند سال اخیر آنها موضوعات "گنگه گی" و "کری" را با ابعاد نسبتا وسیعتری آنها در نظر بچرخانیم، شاید محترم طالبان و محترم ایالات متحده گپ یکدیگر خود را به درستی نفهمند. زیرا تا به حال به درستی واضع نشده که در مذاکرات محترم طالبان به "زبان" محترم ایالات متحده صحبت نموده اند و یا اینکه محترم ایالات متحده به "زبان" محترم طالبان صحبت نموده است؟

اکثر احزاب سیاسی در داخل افغانستان نیز گاهگاهی اظهار نموده اند که با طالبان سرگرم گفتگو و بعضی ها هم سرگرم مذاکراتی بوده اند، همچنان بعضی از قومندانان ارشد طالبان نیز گاهگاهی گفته اند که به نظر می رسد که طالبان به پیشرفت گفتگوها و به پیشرفت مذاکرات صلح علاقمند هستند و حتی طالبان به جایگزین کردن مذاکره کنندگان اصلی خود فکر می کنند.

چند سال پیش حتی یکبار در مطبوعات از قول یکی دو قومندانان طالبان گفته شد که آقای محترم ملا عباس آخوند زاده وزیر صحت دوران طالبان جانشین آقای محترم طیب آقا در گفتگو های صلح شود، آقای محترم سید حامد گیلانی یکی از اعضای ارشد شورای همکاری احزاب سیاسی یک مرتبه در زمان حیات مرحوم مولوی عمر گفت که گروههای مختلف با آن نمایندگان طالبان گفتگو کردند که با مرحوم مولوی عمر نزدیک بودند.

رییس جمهور اسبق آقای کرزی حتی یکبار در مطبوعات گفت در کشورهای خلیج و اروپایی در بین کلان های طالبان با آمریکا معامله جریان دارد.

پس با توجه به اخباری که در این روابط تا به حال منتشر شده است، جزییات این گفتگوها که سال هاست جریان دارد از چه قرار است؟

تمام مردم افغانستان، و یا اکثریت مطلق ما افغانها به این باور هستیم که جنگ راه حل مشکلات افغانستان نیست و فقط بر بنیاد تفاهم ها و مذاکرات بین الافغانی تامین صلح در افغانستان ممکن است و مردم ما به صلح نیاز حیاتی دارند و سوال مردم ما در این است که چرا تا کنون هیچ نوع مذاکراتی دقیق و مثمری برای صلح با طالبان صورت نگرفته است؟

همچنان زمانی که اکثریت مطلق مردم افغانستان بطور جدی طرفدار مذاکرات صلح با طالبان، طرفدار مذاکرات صلح بین الافغانی است و بر بنیاد این مذاکرات خواهان تامین صلح در افغانستان است پس چرا تاکنون مذاکرات صلح بصورت دقیق، درست و مثمر به وجود نیامده است؟


چرا تا به حال این همه به اصطلاح نشست های رسمی، غیر رسمی، نیمه رسمی، نیمه رسمی-نیمه غیررسمی که تعدادی بی شماری نیز در آن شرکت کرده بودند تا به حالا هیچ دستاوردی نداشته است؟

یکی راجع به یکی از این نشست های به اصطلاح "مذاکرات صلح" می گوید: نشست کامل غیر رسمی بود و با وجود حضور احزاب، نماینده های ریس جمهور اسبق کرزی، اعضای شورای عالی صلح، نماینده جامعه مدنی و زنان و افرادی از پارلمان نشست غیر رسمی و در سطح تبادل نظر بوده است بنابراین طبیعی است که چنین نشستی نتیجه عملی ندارد.

بدون شک که مذاکرات تامین صلح و ثبات افغانستان هم بخاطر تامین صلح و ثبات دارای دو بعد است نخست بعد داخلی افغانی و دیگری بعد خارجی است در بعد داخلی کسانی که بر ضد صلح و امنیت و ثبات و قانونیت افغانستان اند، کی ها می باشند؟

بعد داخلی: مثلا آیا مفسدین اداری که از پانزده سال بدینسو به فساد اداری و غصب دارایی های عامه عادت کرده اند و از همین راه ها و طرق غیر قانونی و فساد اداری خود را میلیونر و صاحب سرمایه های اعظیم ساخته اند و در کنار به شغل "جنگسالاری" هم دسترسی داند، آیا آنها می خواهند که در افغانستان صلح، امنیت، ثبات و قانونیت بیاید؟
گمان نمی رود!

بعد خارجی:
مثلا:
- آیا رژیم ایران، روسیه می خواهند که در افغانستان صلح، امنیت، ثبات و قانونیت حکمفرما باشد؟
گمان نمی رود!
- آیا پاکستان، امریکا، انگلستان می خواهند که در افغانستان صلح، امنیت، ثبات و قانونیت حکمفرما باشد؟
به درستی و دقیق معلوم نیست که این "دو یار غار" با انگلستان یکجا از سر "کل ما" چه می خواهند؟

ما هم افغان هستیم، پس می گوییم زور همۀ شان در کمر شان ، مگر چیزی که جامعۀ جنگزده و فقیر ما امروز به آن ضرورت دارد، صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه می باشد!

به هر صورت امید است هر چه زودتر هم محترم طالبان و هم محترم ایالات متحدۀ امریکا خود را از "کری" و از "گنگه گی" برهانند، بالای موضوعات صلح و صلح بین الافغانی نیز به یک نتیجۀ مثبت برسند، تا آنکه مردم رنجدیده و مظلوم ما که از چهار دهه بدینسو در آتش جنگ های جانمانسوز و تحمیلی می سوزند، یک چهار روزی نفس راحتی را نیز نصیب گردند. زیرا که دیگر "افغان کشی" بس است!

سوال در این است که آیا همین قسمی که آقای جان کیری "با صدراعظم ساختن" آقای عبدالله عبدالله فعالیت نمود، هرگاه "با صدراعظم ساختن" آقای مولوی صاحب محترم هیبت الله خان نیز آقای جان کیری همچو یک فعالیتی به حضور رسانند، آیا "قوانین افغانستان" تعمل دو صدر اعظم را نیز خواهد داشت؟ البته در صورتی که آقای مولوی صاحب محترم هیبت الله خان نیز هم مانند آقای عبدالله عبدالله همچو یک موضوعی را قبول فرمایند.

به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!


به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!

به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!

به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه