د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

آیا تمامی انتقادات محترم اعظم سیستانی و محترم عبدالرحمن زمانی به مقابل محترم پوهاند حسن کاکر درست و صحیح اند؟

افغان تحرک 24.06.2016 13:02

بدون شک هدف اصلی نبشتن این سطور پشتی بانی از محترم داکتر حسن کاکړ نمی باشد، بلکه هدف، انتقاد از عدم کیفیت بیشتر و همچنان انتقاد از طول کمیتی میباشد که محترم آقای اعظم سیستانی و محترم آقای عبدالرحمن زمانی در برخورد های انتقادی شان به مقابل محترم داکتر حسن کاکړ بکار می برند:

یعنی زمانی که ما اثری کسی را به نقد می گیریم، باید بحث ما و محور اصلی بحث ما همان اثر، محتوی همان اثر باشد، نه تعبیرات و تفسیرات ما که اکثرا بر تصاویر مجازی ذهن ما استوار باشد!

بدون شک که همه نویسنده ها و محققین وطندوست ما شباهت به گل های یک باغ دارند که هر کدام شان رنگ و بوی خوب خود را دارند که در این ساحه جناب محترم داکتر حسن کاکړ، جناب محترم اعظم سیستانی و جناب محترم عبدالرحمن زمانی نیز از این امر مستثنی نیستند، چنانچه گل پتونی نیز در زمان تحرکش عقدۀ پندک بودن خود را بر روی گلاب باز نمی کند، یعنی با فرا رسیدن فصل بلوغ، گل زیبای پتونی گل مرسل را و یا گل گلاب را ازار و اذیت نمی کند و هر گل رنگ و بوی و زیبایی خود را دارد، و ضرورت ازار و اذیت یکدیگر را نیز در سر نمی پرورانند.

در قسمت "تحریف تاریخ" باید گفت که: بدون شک که نه تنها انگریزان بلکه ایرانیان، روس ها و دیگر ملل جهان نیز سعی و کوشش هایی به خرچ داده اند، تا بطور مثال حتی مورخین ما را نیز با تحاریف های تاریخیی به دام خود بیندازند، چنانچه متاسفانه گاه و ناگاهی و یا هم در بسا موضوعات و مسایل مورخین کشور فقیر ما نیر صید چنین دام های اجنبیان و بیگانگان شده اند، که امید دقت بیشتر این مشکل ما را رفع و شرور را دفع گرداند!

مگر زمانی که نام نویسنده ای از پیش یکی از مورخین نام دار کشور (مثلا جناب داکتر حسن کاکړ) اشتباه شود، نباید جناب محترم اعظم سیستانی و جناب محترم عبدالرحمن زمانی از موضوع به اصطلاح "پیراهن حضرت عثمان" ساخت! نباید موضوع را مبالغه امیز به اصطلاح "کش داد"، نباید موضوع را غلط و اشتباه تعبیر کرد، نباید تصاویر مجازی ذهنی خویش را نیز بر در و دیوار موضوع اویخت، نباید عقده گشایی های بدین طرق نمود، زیرا این همه از روش های دقیق علمی به دور میباشند!

یعنی صاحبان قلم و نویسندگان محترم ما جناب محترم اعظم سیستانی و جناب محترم عبدالرحمن زمانی باید لطفا متوجه شوند که سفسطه سرایی و دشنامه ها از یک نقد علمی فرق دارند!

بدون شک هیچ کسی نمی گوید و این حق را هم هیچ کسی ندارد تا بگوید که جناب محترم اعظم سیستانی و جناب محترم عبدالرحمن زمانی اثری را و یا اثار جناب محترم داکتر حسن کاکړ را به نقد نگیرند،

- لال و گنگه باد زبانی که به جناب محترم اعظم سیستانی و جناب محترم عبدالرحمن زمانی بگوید که فرضا اثری را و یا اثار جناب محترم داکتر حسن کاکړ را به نقد نگیرند!

- شکسته و کند باد قلمی که فرضا به جناب محترم اعظم سیستانی و جناب محترم عبدالرحمن زمانی بنویسد که فرضا اثری را و یا اثار جناب محترم داکتر حسن کاکړ را به نقد نگیرند!

- خراب و پرچو باد کمپیوتری که به جناب محترم اعظم سیستانی و جناب محترم عبدالرحمن زمانی بنویسد که فرضا اثری را و یا اثار جناب محترم داکتر حسن کاکړ را به نقد نگیرند!

مگر نقد نمودن و یا به نقد گرفتن یک اثر علمی قوانین و قواعد خاص خود را دارد، به نقد گرفتن یک اثر معنی "توهین به نویسندۀ یک اثر" را نمی دهد و همچنان یک نقد خوب "اسفنجی" نمی باشد، یعنی بالای اصل و محور موضوع می چرخد، نه بالای حدس ها، گمان ها و تکرار، در تکرار، در تکرار موضوعات!

ملت رنجدیده و علم دوست ما همین طوری که برای هیچ کسی اجازۀ آنرا نمی دهند که جناب محترم اعظم سیستانی و جناب محترم هاشم زمانی را به نا حق و بدون داشتن کدام سندی خدای نا خواسته "وابسطۀ علایق این و یا آن کشوری" بخوانند، بدون شک که به جناب محترم اعظم سیستانی و جناب محترم هاشم زمانی نیز اجازۀ آنرا نمی دهند که یک محقق و مورخ بزرګ کشور ما را (جناب محترم داکتر حسن کاکړ را) به نا حق و بدون داشتن کدام سندی خدای نا خواسته "وابسطۀ علایق این و یا آن کشوری" بخوانند! زیرا این نوع توهین نمودن های سطحی هیچ زمانی و هیچگاهی وسیلۀ برای اظهار فضیلت خود، شده نمی توانند!

امید از این بعد نقد علمی فقط و فقط بر روی اصل موضوع، بر روی محور موضوع، بدون "کش دادن های بی مورد" و سفسطه سرایی به این طرف وآن طرف موضوع اصلی صورت گیرند!

مثلا این همه به این معنی نیست که تحقیق نسبتا دقیق تری جناب محترم عبدالرحمن زمانی را در قسمت پیدا کردن نام اصلی همان "رپوت چی انګریز" باید خدای نا خواسته نا دیده گرفته شود، بدون شک که این کار قابل قدر و احترام است، مگر این به آن معنی نباید تلقی گردد که جناب محترم داکتر حسن کاکړ قصدا این کار را کرده است، زیرا ما با حدس و گمان و بدون داشتن ثبوتی نباید به یک تاریخ دان خوب خود، همچو اتهامی ببندیم!

بدون شک که غازی امان الله خان و یا هم شهید داؤد خان از افختارات همۀ افغانهاست، مگر مضحک میباشد اگر دو سه نفر ما بخواهند با "امان الله خان، امان الله خان گفتن ها" و یا "داؤد خان، داؤد خان گفتن" های مکرر در مکرر بجا و بیجا را چنان احساساتی شعار وظیفه ای و در عین حال منبع "کسب نام و نشان برای خود از این طرق" گردانند، که گویا فقط و فقط همین دو سه نفر اجازۀ ذکر نام های غازی امان الله خان و شهید داؤد خان را منحصر به خود بدانند و بس! ایا واقعا این عمل در مقابل چشمان اهل نظر مضحک نخواهد بود؟

در این رابطه ذکر یک داستان واقعی یک هموطن افغان ما که در دهۀ هشتاد میلادی قرن گذشته در هندوستان تحصیلات عالی اش را در رشتۀ علوم سیاسی به پایان رسانیده بود، خالی از دلچسپی نخواهد بود. قصه از این قرار بود که یک هموطن ما موضوع امتحان ماستری اش را در در یکی از پوهنتون های هند راجع به روابط هندوستان و چین نوشته بود، و به این سبب بدون شک که اندکی و یا بیشترکی در بارۀ بعضی از موضوعات کشور چین نیز معلوماتی چندی حاصل نموده بود. بعد از ختم تحصیل اینجا و آن جا، در محافل و مجالس دوستان به بحث های سهیم می شد. یکی از عادت های مضحک این هموطن ما، که زبان زد دوستان و نزدیکانش شده بود، این بود که هر زمانی که در کدام بحثی تصادفا نامی از کشور چین یاد می شد، این هموطن ما با تکان های شدید دست هایش، همه سهیمان بحث را به خاموشی دعوت می کرد، زیرا گپ زدن و صحبت بالای کشور چین را فقط و فقط بخش صلاحیت خود میدانست و بس. حالا هم هستند بعضی از هموطنان محترم ما که نظر به شوق و علاقۀ فراوانی که به غازی امان الله خان بزرگ و شهید داؤد خان موسس جموریت افغانستان دارند، فکر می کنند که گپ زدن، صحبت کردن، نوشتن، تحقیق کردن بالای کار نامه های پر شکوۀ این دو زعیم ملی ما، فقط و فقط بخش صلاحیت آنهاست و بس.

خلاصه: یک نقد خوب "اسفنجی" نمی باشد! محترم آقای اعظم سیستانی و محترم آقای عبدالرحمن زمانی لطفا باید در برخورد های انتقادی شان به مقابل محترم داکتر حسن کاکړ از شیوه های دقیق علمی کار بگیرند: مودبانه و بدون حاشیه روی های غیر علمی عمل فرمایند!

به اصطلاح "در خانه اگر کس است، همین حرف بس است"، ورنه در این رابطه به دقت تمام یاد اوری های "علمیی" دقیق تری صورت خواهد گرفت!

به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!



به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!

به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه