د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

ارزش عقل وآزادی فکردرعقیده.

شمال وردګ 10.06.2016 12:56

گوستاولوبون در کتاب خویش به نام " تمدن اسالم و عرب" مینویسد: مسلمانان بشتر ازهمه انسانها دریافتند که تجربه و مشاهده نسبت به مطالعه افکار دیگران بهتر است و به این ترتیب قبل از اروپا به این حقیقت رسیدند.
گوستاولوبون میگوید مردم به صورت عموم عقیده دارند که بیگن اولین کسی است تجربه  که رکن مهم پیشرفت علم امروزی است به میان آورده است ولی باید بدانند که این نظریه درست نبوده و این افتخار از مسلمانان است و بسا از دانشمندانی که در علوم و فنون اسلامی مطالعه دارند در این باره با گوستاولوبون همنوا میباشند. چنانچه فون هنبولت پس از آنکه تجربهمشاهده را پایه اساسی علم و دانش میداند میگوید مسلمانان در علوم به اندازه ای پیش رفتند که گذشته گان تقریبأ از آن بی خبر بودند. واقعأ، مسلمانان در اوایل نهضت علمی خویش در خلال سه، چهار قرن چنان تحقیقات علمی به میان آوردند که نسبت به تحقیقات یونانی ها عمیق تر و بیشتر بود. مسلمانان نه تنها در شقوق مختلف علمی از قبیل ریاضی، طبیعی، فلکیات، طب و غیره به اکتشافاتی پرداختند، بلکه برای
انتشار آن در نقاط مختلف دنیا نیز مساعدت کردند. موسسات علمی برپا نمودند و کتاب ها تالیف کردند. گوستاولوبون میگوید: مسلمانان در خلال چندین قرن حیثیت استادان اعم مسیحی را داشتند، ما غربی ها فقط به سعی و کوشش مسلمانان بود که به دانش و ثقافت یونان و روم اطلاع یافتیم.بعضی دانشمندان منصف غربی ازمشاهده ارتقای فکری مسلمانان و ظهور نظریات و افکار که غربیان آنرا بعد از مرور زمان زیادی در یافتند دچار وحشت و تعجب شده اند. ازین جمله فیلسوف امریکای جان ویلیام دراپر(  . Draper  john William )است کهعلمی مسلمانان که غربیان آنرا به خود منسوب میکردند به حیرت درآمده است، مانند نظریه ترقی کائنات عضوی و تطور آن بسوی کمال، این دانشمندان میگویند که مسلمانان این نظریه را در مدارس خویش تدریس میکردند و در این ساحه به نقاطی رسیده اند که علمای امروزی از درک آن ناتوان اند. آنها در این نظریه پیش رفتند و آنرا حتی بر کائنات غیر عضوی و معادن نیز تطبیق کردند. زیرا اصل و اساسی که به عقیده دانشمندان اسلامی علم کیمیا بران استوار است عبارت از ترقی و تطور معادن در اشکال خویش است. حتی اکثر علما و مفکرین اروپا نتوانستند با وجود تعصب خویش از فضیلت مسلمانان در فلسفه نسبت به فلسفه اروپا انکار نمایند و یا از تاثیر آن در فلسفه خویش چشم بپوشند. مثأل Albertus
Magnus یا البرت کبیر)۰۰۷۲/۰۲۱۱-۰۲۱۱ - ) بزرگترین فیلسوف آلمان در قرون اوسطی "
بود. او از معدود کسانی است که از سوی واتیکان لقب دکتر کلیسا گرفته است در هر رشته
مرهون ابن سینا و سان توماس اکوینی Aquin of Thomasیا Aquino یا Thomas
Aquinas( ۰۲۲۲ -۰۲۶۷ - )معروف به حکیم آسمانی، فیلسوف و متاله مسیحی بود. او اعتقادات مسیحی را با فلسفۀ ارسطو تلفیق کرد. فلسفه او از ۰۱۷۷ تا اواسط دهه ۰۷۱۱ میالدی فلسفه رسمی کلیسای کاتولیک بود، در فلسفه خود مرهون ابن رشد – غربی ها او را بنام         
)اورئوس- Averroes )یاد میکنند است. از اعتنای مسلمین به علم و حرس شان به آن بود که برای نگهداری و محافظه کتاب ها که وسیله مهم علم و دانش شناخته میشود سعی بلیغی مبذول داشتند و در این راه مصارف مالی زیادی را متحمل شدند. نسخه های خطی را نگهداری کردند حتی بعضی غامضین غربی تهمت حریق کتاب خانه اسکندریه را توسط عمرو بن العاص بعد از فتح مصر رد میکند و این کار را از شان مردمی که در میدان نشرعلم و ثقافت سابقه درخشانی دارند بعید میداند. ویا امر سوختاندن کتابخانه درغرناطه بعد سقوط سلطه مسلمانان )درعصرامویها، هفتاد کتابخانه عمومی در غرناطه وجود داشت( این عمل که فقط باعصور وحشت و بربریت سازگاری داشت و بسوختاندن هشتاد هزار کتاب خطی و اسلامی تمام شد. دانشمندان منصف اروپائی این عمل منافی روح علمی را یک عمل زشت و نا مطلوب خوانده اند. بخاطر آنکه تمام خدمات مسلمانان  در باره پیشرفت علم و دانش انجام داده اند از ذهن مردم محو کند. لیوپولد فایس
Weiss Leopol dمستشرق نمساوی اطریشی که بدین اسالام مشرف ۲
شده در باره موقف اسلام راجع به علم و دانش نظریه منصفانه دارد او به یقین کامل معتقد است که به شهادت تاریخ هیچ دینی به اندازه اسلام به پیشرفت علم و دانش توجه نکرده است. بدون شک ترقی ثقافتی و تقدم عصر امویان و خلفای عباسی و هم در عصر دولت اسلامی اندلس همه از خدمات مسلمانان به شمار میرود. لیوپولد فایس میگوید : "اروپائی ها این حقیقت را کامأل میدانند، زیرا ثقافت ایشان که بعد از یک مرحله طولانی تاریکی و وحشت نصیب شان شده مدیون اسلام است".باتقدیم احترام چند سطری که ارشادات روشن قرانی است. به اینکه بتوانیم حیات خودرا بافلسفه اسلام عیارسازیم.ومقدسات حیاتی خویش را منحصر خرافات غیرمنطقی.وعقلی نه سازم.بنأ اکتفا وتسکین به این ایه مبارکه 1.«والذين ءامنوا و عملوا الصالحات لا نکلف نفساً إلّا وسعها أولئک أصحاب الجنه هم فيها خالدون و نزعنا ما في صدورهم من غلٍ تجري من تحتهم الأنهار و قالوا الحمد لله الذي هدانا لهذا و ماکنا لنهتدي لولا أن هدانا الله لقد جاءت رسل ربنا بالحق و نودوا أإن تلکم الجنه أورثتموها بما کنتم تعملون». (الاعراف، 42 و 43)
يعني:وآنان که ايمان آوردند وکارهاي شايسته انجام دادند، ما هيچ کس را بيش از تواناييش مکلف نمي سازيم. ايشان اهل بهشتند و درآن جاودان خواهند بود و زنگار کينه را از دل هايشان بزداييم و در بهشت زير قصرهايشان نهرها جاري مي شود و مي گويند:ستايش خداي را که ما را به اين مقام راهنمايي کرد که اگر هدايت و لطف الهي نبود، ما خود راه نمي يافتيم. رسولان خدا به يقين ما را براين مقام به حق رهبري کردند. آنگاه به بهشتيان ندا کنند که اين است بهشتي که از اعمال صالح خود به ارث يافتيد. ...پس باعقده وایمان خالیص تسلیم بی قید وشرت خالق العالمین میباشیم.  با احترام
نوت! خواننده محترم  اګردرکدام جمله  به نظرتان تاریکی ومجهولیت میاید درهمان رابطه هدایت مشخص درقران عظیم الشأن موجوداست تا قناعت تان حاصل ګردد.