د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

ولیؔ الحق انصاری و شعلۀ ادراک او

رضا مشھود 27.04.2016 12:47

رضا مشھود جھیلم ھاستل
دانشگاہ جواھرلا ل نھرو
دھلی نو
سر زمین اود ھ درھند یکی از مرکز علوم وفنون است که نامور ترین قدیم  شعراء و ادباءپیدا شدند وگزشتند۔نوابین اودھ خود  عالم،و دوست  داران  دانشمندان علم وھنر بودند فارسی در ھند  زبان دولتی بود که  بعد زوال سلطنت مغولیه به طور کلی از بین نرفته  حتی تا  کنون در ھند  فارسی   زندہ است پرو فسور  ولیؔ ا  لحق در یکی  ازپاسداران  زبان  فارسی بودکه نام او ولیؔ الحق انصاری  ونام پدرش  وجیه الحق بود،خانوادش برای علوم دینیه و خدمت دین  در جایگاہ که به نام  فرنگی محل مشھور است سلسلۀ  نسب انصاری صحابیٴ پیغمر محمدرسو ل  اکرمﷺ به حضرت ایوب انصاری می رسد۔پسر ایوب انصاری یا نوۀ پسر  ابو منصور مت(یا به قول علاء الدین چشتی برناوی،،صامت،،)در دور خلافت عثمان  با ھمراہ احنف بن قیس خراسان  آمد در آنجا قیام پذیرند در پشت ھشتم  آن یک بزرگتر ین  دانشورصوفی وسخنورتولد شد در فارسی ادب نام  اومشھور است  و در جھان  مذھب علم وادب به نام  شیخ الاسلام عبداللہ انصاری مشھور است   که  در(۲۲ /ذی الحجّه ۴۸۱ ھجری مطابق  ۸/مارچ۱۰۸۹ میلادی)وفات درج است ازین طور سلسلۀ انصاری  به شجرۀ صحابیٴ رسول  می رسد۔شیخ الاسلام  عبداللہ در ۳۸۶ھجری مطابق ۱۰۰۶ میلادی در ھرات تولد یافت  ازآن زمان   تا کنون  در ھرات و ھند اولادش وجود دارند۔آمد انصاریان  طرف ھند از عھد سلطنت  شروع می شود  در آن زمان   علماء و صلحاء  به سبب حملهٴ چنگیزی  وسط ایشیای وسطیٰ خراسان، ایران وغیرہ به  طرف ھند ھجرت  کردند و  گروھی دیگر ازانصاریان  ھرات به طرف  ھند  رجوع  کردند۔  که در آن مھاجرین  برادر عبد اللہ انصاری  ونوہٴ ابن ابو منصورمحمدخواجه جلا ل الدین   مع دیگر اھل  خانوادش شھرستان سلاسل  که به نزدیک دھلی است  آباد شدند  و پنج  نسل آنجا  گزاشتند وقتی که در ھند حالات نا سازگار  می شدبیشتر  به ھرات  بر گشتند   به قول ،، نصیرالدین  چراغ دھلوی،، مخدوم  بدرالدین  دھکدہ برناوا که  درناحیه میرت واقع است  قیا م  کردند  و آنجا  به در ۸۸۷ ھجری  به مطابق ۴۰۴۱  میلادی  فوت  کرد۔ وقتیکه  لشکران تیموری  وسط ایشیا ترکی، ایران،و خراسان  را تاراج کر دند  در آن دورۀ تاریک   بار دیگر   برخی  مر دمان   انصاریان ھرات  به طرف ھند کوچ کردند۔در آن قطب  عالم  خواجه علاء الدین  الانصا ری  الھر وی  اولین شخصی از علماء فرنگی محل لکنوء است  که مطابق  روایت خانوادۀ فرنگی محل  اجدادش  از برناوہ  به سھالی آمدندو  در آنجا  وفات یافتندو نزدیک سھالی  جائی است که نام  او رو ضه است در آنجا  مدفن شد  سھالی که در منطقه با رہ  بنکی  واقع است۔از اقامت  شیخ نظام الدین  سھالی  مرکز  علم  قرار گرفت  در نسل ھشتم آن  مشھور جھان  ملا قطب الدین  شھید پیدا  شدند در با رہٴ آن غلام علی آزاد بلگرامی می نویسند۔۔
                  ،،ملا قطب الدین  شھید امام  اساتذہ و مقتداء جھان  دہ است۔ معدن عقلیات
                      و مخزن  نقلیات  ملا قطب الدین   عمر ھا  انجمن  درس  آراست وجھان
                  ازباب تحصیل را به پایۀ تکمیل رساند۔امروز سلسلۀ استفادۀ اکثر علماء
                  کشور ھندوستان به او منتھی می شود‘‘
   ملا قطب الدین  از سلف  خانوادہ  فرنگی محل است  که از  سبب اخلافش در ھند ھر چھار جانب  نور علم و دانش  گشترش  شدہ  است ۔ بعد  ملا قطب الدین   اولادش  به حکم    شھنشاہ  عالمگیر   در احا طۀ   عمارت چراغ بیگ  ترک شدہ  از  یک  تاجر اروپائی بود   که به نام فرنگی محل   مشھور بود   اقامت یافت  ازین سبب  به نام  فرنگی  محل  شھرت  یافتند۔ولیؔ الحق انصاری با ین  خانوادہ  تعلق دارند   که در ھزار نو صد بیست و ھفت میلادی  در شھر لکنوء  در ھمین  خانوادہ تولد یافت انصاری  بزرگترین  شاعر  زبان فارسی است که ھر دو زبان  فارسی و اردو شعر سرودہ است۔ در  آن عرفی شناس  می گویند۔کلیات عرفی را  ترتیب و تدوین  دادہ و در صلش سند  ڈی لٹ فرا گیر  شعلۀ ادراک مجموعه ای ا شعار  زبان فارسی است  که سه قسمت دارد  قسمت اول مبنی  بر  قصائد ومنظومات دیگر است  قسمت دوم  مبنی  برغزلیا ت است قسمت سویم مبنی بر قطعات و رباعیات و دو بیتھا است۔
 وقتیکه شعلۀ اداک را می بینم درک می کنیم که  مردم ھند  چه قدر   قوت داشت که درزبان خارجی  شعر  گفته است  و در آن زمان  فارسی فقط  در مدارس دیینیه محبوس  است ودر  برخی دانشگا ہ وجود دارد ۔ولیؔ  درآن معدودی  شعراء است  که درآن زمان  شعراء  تقریبا  معدوم اند  اشعار  ولیؔ مثل   شعراء فارسی  است   ولیؔ اولین  شاعر ھندی است که  در زبان فارسی  دیوان داردمحقین می گویند که در ھند مانند ھیچ شاعرنه بود  که دیوان داشت۔پروفسور امیر حسن عابدی در این ضمن می گویند۔
،،این جانب خیلی خوش حال ھستم که نسخۀخطی شعلۀ ادراک راخواندم
و لذت بردم، امید دارم که پس از انتشار این دیوان جناب دکترولیؔ
   الحق انصاری مورد مطالعه دانش مندان و خوانندگان گرامی خواھد
       شد پس از استقلال ھند ایں اولین چاپی است که  در نتیجه ز حمت شاعر
                 ھندی بوجود آمدہ است،(از حوالۀ تحقیق وتفھیم سبط محمد نقوی ترتیب مثنیٰ حسن)
 لازم است که برای  استظھار شعو وخیالش واژہ ھائی موزون  وردیف  وقافیه را  انتخاب کند ا شعارش موزون با  قید ردیف وقافیه سرودہ اند وبرای اظھار اندیشه و فکرمناسب  استعمال کردہ اند۔ ولیؔ  می گویند  که از  توسط  بحور،قوافی و ردیف نه فقط  آھنگ  را دلکش  می سازند  بلکه  جوش و بیساختگی  ھم در شیوۀادا   وسبک آن ایجا کنند اگر پابندئ ردیف و قافیه برای اظھار مفاھیم حق را ادا نمی کنندبه طور کلی   برای  اظھار این مطالب  بهتر خواھد شد که برای بیانش شعر آزاد و شعر نو اختیا ر کنید۔              
دربارۀ خودش می گوید  از کودکی  اشعار فارسی   اردو وھم انگلیسی مورد  مطالعه ام بود   واین مطالعه  مرا بر انگیخت  که در زبان فارسی شعر بگویم۔؛آقائی احمد منزوی  می گوید۔
                ’’ دیوان آقائی دکتر و لی الحق انصاری را تا آن جا  که وقت بود  خواندم،
                 بسیار خوشنود شدم ھنوز که زبان فارسی در ھندوستان تا این اندازہ زندہ
                است، واز افکار باریک استاد بزرگوارلذت بردم امید که این اشعار چاپ شود  
               و دیگران نیز از خواندش لذت برند۔
 بیشتر اشعار ولیؔ در تقلید سخنوران اھل فارس است که یک شعر از آن گرفته است  ودر ضمن آن سخن گفته است برای بطور شواھد مثال۔۔
                    قصیدہ در مدح موعظت و نعت رسول اکرمﷺ
از ھر شکست ھمت و عزم  جوان طلب
ھستی ز نیستی  بجو، از مرگ جان طلب
تاکی خراب  وخسته  بد و یوزۀ نشاط
 تا کی فگندہ  سر چو  گدایان نان طلب
می باش و از مزاج  حریفان نشان طلب      
با طبع ھر که راست نیاید کراں طلب
( نظیریؔ نیشا پوری)
پیوسته لا حق  است پریشانی خیال
بندی فکر ہستم  وزندانی خیال
بر ہ حق جستجو ی حقیقت روان شدم
بی بدرقہ و بی سرو سامانی خیال
(آشفته ام زبی  سرو سامانی خیال
خون می خورم  زدست پریشان خیال
(طالبؔ آملی)
مست شراب ہمت مردانہء خودیم
ماعالم آشنا  ولیؔ بیگانہء خودیم
(تنہا نشین گوشہء غمخانہء خودیم
گنج غمیم ودر دل ویرانہء خودیم  (عرفیؔ شیرازی)
غزل
گل چیست،خارچیست،خزان وبهار چیست
این ہر چہ ہست در چمن روزگار چیست
ازرنگ و بوی برگ گل از من مکن سوال
پرس از دل حزین خلش نوک خار چیست
تحقیق و تخلیق
ای که دار ی د عوی تحقیق  کار دیگراں
آسمان  شعر اکنون  زیر اورنگ من است
فارسی بین تا بینی نقشھائ رنگ رنگ
بگذار مجموعۀ اردو که بی رنگ من است ( مرزا غالبؔ  دھلوی)
 دراشعارش  که  برای مدح میکدہ و تذکرۀ خد وخال جائی نیست  ازشراب  و مستی و زلف لیلیٰ ومجنون پاک است و وعظ و نصیحت  پاک است  که من از توسط اشعار نه از نار ترسانیدم نه  طمع  جنت  تذکرہ کنم ،،این مجمع صاحب نظران انجمن ما ست،،
استاد غزل حافظؔ و سعدیؔ ونظیریؔ
امّا سخنم بر روش عرفیؔ واقبالؔ
  ولیؔ در سخن گوئی قطعات تاریخ  قدرت داشته باشند  ہمتاء او در این طرز ہیچ شاعر  نیست  مجموعه ای به نام  ،،خرمن گل ،،انتشار یافته است    در شعلہء ادراک  قطعات مبنی بر  تاریخ ہستند   منسوب از  شعرا ء وادباء  ھند  است۔
دکتر سیدمحمود طبا طبائی  اردگانی  استاد دانشگاہ  علامہ طبا طبائی  روز ۳۱ مہر  ۲۷ ہنگام  تدریس  بوستان سعدی  در کلاس  درس در گزشت
این واقعۀ را  در قطعه   نظم کردہ اند۔
 دریغا  در گذشت  استاد محمود
به جنت رفت آن مرد حق آگاہ
 شدہ تاریخ فوتش از سر جور
                     ۳+
چراغ  کشتۀ بزم ادب آہ
۴۰۲۱+۵۷۲+۹۴+۷+۶
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
۴۹۹۱ء
الحاصل   ھندیکی از  شاعر فارسی خالی شدہ است  ولیؔ زانوری  بیست وھشت۳۱۰۲ از دار  فانی کوچ کرد۔