د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

پیش بینی ها چرا به حقیقت میرسد؟

عبدالرحیم موسی زی 27.07.2015 12:18

چند روز بیش مارتین دیمپسی لوی درستیز ایالات متحده امریکا به کابل آمد و در سخنان خود اعلان کرد که افغانستان مرکز مبارزه علیه داعش خواهد بود.
از سوی دیگر، متاسفانه نه تنها اظهارات این امریکایی بلکه برخی از مقامات افغان نیز چنین نظریاتی داشتند که در حقیقت این نظریات مشابه یکدیگر بودند، اکنون شعور سیاسی و فکری مردم آنقدر ضعیف و ناتوان نیست که چنین مسایل را درک کرده نتواند.
گفتنی است که موقف و اظهارات یکسان برخی از مقامات افغان با نظریات لوی درستیز امریکا چیزی خیالی و تصادفی نیست این برنامه ها از سالیان گذشته برنامه ریزی شده و توسط مطبوعات خارجی و رسانه های که از کاسه های خارجی ها تغذیه میشوند در کشور ما به اذهان عامه کوبیده شد اما سوال در اینجا است که چطور و چرا اول نگرانی ها و بعد از مدتی آن نگرانی ها به یک حقیقت مبدل میشود.
دو سال قبل آوازه ها از هیولا های 2014 بود، ملت غیور افغانستان را با تبلیغات فاسد شان از بلا های مصنوعی شان می هراساندند، آنها تلاش داشتند تا اذهان عامه را برای قبول امضای پیمان امنیتی آماده سازد.
امریکا و متحدانش پیش بینی کردند که سال 2015 یک سال خون آلود خواهد بود که همانطور شد، آنها گفتند که طالبان بیشتر مناطق و ولسوالی ها را در کنترول خود خواهد در آورد که اکنون همان فورموله جریان دارد، امریکایی ها همواره میگفتند که با وجود پیروزی ما در جنگ افغانستان جنگ در این کشور ادامه خوهد داشت البته در اصل حقیقت نه پیروزی بود و نه پایان جنگ.
اشغالگران و ظالمان بین المللی همواره میگفتند که طالبان بلاخره از جنگ دست خواهند کشید اما توقف جنگ را تضمین نمیکنیم، حالا اگر ما اندک متوجه شویم چین کاری ادامه دارد مگر صرف این ها پروژه جدید خود را که عبارت از داعش سازی بود این را پنهان کرده بود، همان گفته های مقدماتی استاد عبدالرب رسول سیاف به یادم آمد که اظهار داشت داکتر همان داکتر است فقط نسخه اش تغیر کرده، این یک حقیقت است که هیچ گروه بدون تمویل مالی کشوری جنگ کرده نمیتواند.
در حقیقت امر امریکایی ها و یاران شان در جنگ افغانستان ناکام شدند، اکنون ملت امریکا و سایر متحدان شان از حضور نظامی در افغانستان مخالفت دارند آنها دیگر نمی خواهد که بیشتر از این به امراض روانی دچار شوند، آنها نمی خواهند که نظامیان شان در اشغال بی فایده افغانستان بمیرند.

غالباً سال های 2008 بود که برخی از چهره های سیاسی افغانستان به بهانه دعوت جرمن ها و مذاکره روی تغیر نظام جمهوری به نظام صدارتی افغانستان به جرمنی رفته بودند و در آنجا با بعضی از سناتوران امریکایی نیز دیدار کردند خوب به یاد دارم که دو تن آنها عبارت بودند از آقای محقق و جنرال دوستم که با میزبانان جرمن و امریکایی شان روی مسله تغیر نظام جمهوری به نظام فدرالی یعنی تجزیه افغانستان صحبت میکردند.
اکنون همان تصاویر کنار هم این آقایان به یادم آمد، اظهارات و حرکت های تاسفناک و شرم آور اخیر این آقاین نشان دهنده ضعف موقف سیاسی شان هستند، آقای دوستم و محقق اکنون رهبران منطقه خاصی نیستند بلکه آن آقایان مربوط به تمام ملت افغانستان میشوند چون اعضای این حکومت هستند، ملت افغانستان از سی و شش سال به این سو در آتش های سوزان میسوزند و حالا چشم امید ملت به نسل جوان و جبران اشتباهات رهبران سیاسی شان میباشند.
در پایان این مقاله مینویسم که ای بزرگ مردان غافل و بازی خورده افغانستان بس است دیگر با خون اولاد های بیچاره این مرزبوم بازی نکنید، دیگر با سرنوشت اولاد های در به در این خاک بازی نکنید، بگذارید تا جوان ها همین راه تحصیل و تعلیم را تعقیب نماید و این خاک را از دسیسه های باداران شما نجات دهد، جنگ راه حل نیست، مسلح سازی جوانان راه حل و راه صلح نیست بلکه یگانه راه حل معضلات کنونی افغانستان در صلح، مذاکره، و گتفگوی سیاسی میباشد.
به امید افغانستان سربلند، سرفراز و جاویدان.