د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

رژیم ایران و مستخدمینش در پی آوردن هرج و مرج در افغانستان میباشند

خلیل ، شکوه 19.04.2015 12:30

مردم شریف، رنجدیده و جنگزدۀ افغانستان عزیز که از سه چهار دهه بدینسو از مداخلات و توسعه طلبی های ابر قدرتان و مداخلات کشور های منطقه و بلخصوص در این اواخر از ناحیۀ مداخلات کشور های ایران و پاکستان در عذاب قرار گرفته اند، باز هم شاهد مداخلات بیرونی ها و شاهد کوشش های رژیم ایران جهت ضعیف ساختن حکومت و ضعیف ساختن جمله تاسیسات دولتی افغانستان عزیز میباشد.

افغانستان عزیز و داغدار و مردمان شریف و غیورش همین طوریکه در چهار دهۀ اخیر حملات بی شرمانه و مسلحانۀ ابر قدرت های تا به دندان مسلح جهان را در خود تحمل نمود، بدون شک که به مداخلات بی شرمانۀ رژیم ایران و مزدوران به اصطلاح "افغانستانی" اش نیز "جوابی دندان شکنی" خواهد بخشید!

رژیم ایران که در سیزده سال اخیر ، بر اساس سیاست های سطحی و غلط ، در افغانستان نفوذ قابل ملاحظۀ را بدست آورده است، امروز از مزدوران و اجیران خود در افغانستان خواهان آوردن بی ثباتی و هرج و مرج گردیده است. گرچه در سیزده سال اخیر مداخلات بی شرمانۀ رژیم ایران در مسایل داخلی افغانستان روز افزون بوده است، اما امروز به مزدوران و اجیران خود امر تضعیف و تخریب حکومت و دولت افغانستان را در صدر جدول کاری ایشان گنجانیده است.

آن تعداد از مستخدمین رژیم ایران که خودرا در افغانستان در سیزده سال گذشته به مقامات بلند دولتی ، به راه اندازی میدیای ایران محور و همچنان به راه اندازی سازمان ها و گروپ های خورد و بزرگ ایران محور اما به ظاهر تحت پوشش به اصطلاح "جوامع مدنی" ، خلاصه همه مزدوران و اجیران رژیم ایران در داخل افغانستان در این روز ها دست به دست هم داده با آواز ها و عملکرد های با هم شبیه، در پی تضعیف و تخریب حکومت و دولت افغانستان میباشند.

رژیم ایران که به مزدوران و اجیران خود مانند سیزده سال گذشته با "خریطه های پلاستیکی مملو از پول" رسیدگی به عمل می آورد، "سیاهی لشکر" آنها را که اکثرا از سواد سیاسی کمبهره میباشند، با آله سازی های به اصطلاح "زبانی" ، "مذهبی" ، "فرهنگی" سو استفاده قرار داده، آنها را به گرد محور منافع ایران و تخریب افغانستان می چرخاند.

ما در سیزده سال اخیر " کند ذهن های سیاسی" ، "ماده رندان سیاسی" و همچنان "خاینین ملی" بی شماری را در فضای سیاسی افغانستان زخمی مشاهده نمودیم که هر یک به یک نوعی "به ساز منافع ایران رقصیدند" و به منافع ملی افغانستان ضربات مدهش و نا بخشودنیی را وارد نمودند. رژیم ایران محیلانه در سیزده سال اخیر با سیاست زبانی ماهرانه، با ابزار سازی زبانی و آله سازی مذهبی وارد افغانستان شد، ببینیم عکس العمل ما در این رابطه چه بود؟ :

- " کند ذهن های سیاسی ما " از فقر سواد سیاسی نه فهمیدند که در علم سیاست و یا در "مملکت داری" چیزی به نام "سیاست زبانی مملکت" وجود دارد و داشتن یک "سیاست زبانی" برای یک مملکت یک امر مشروع و به جا میباشد. وزارت اطلاعات و کلتور ما به سردمداری غلام رسول رهین و یا همچو شخصی "دربست" در خدمت سیاست زبانی ایران قرارگرفت و به اصطلاح " آب از آبی نجنبید، غافل از خوابی نجنبید".

- "ماده رندان سیاسی ما" گاهی به اصطلاح "زبان مشترک" را بهانه آوردند، زمانی هم " آزادی بیان" را و یا " آزادی مطبوعات" را بهانه نمودند، خلاصه اینکه در سیزده سال حکومت حامد جان کرزی حد اقل یک نفر هم پیدا نشد که به آقای رهین بفهماند که موضوع " آزادی بیان" و موضوع " کنترول محتویات ضد منافع ملی" دو موضوع جداگانه میباشند.

در عین زمان یکتعداد تلویزیون های سمارقی بازار آزاد نیز به مزدوری ایران پرداخته، با دنباله روی بقیه میدیای کشور بازار "ایران محوری" فضای میدیای نوین و نوبنیاد افغانستان عزیز را "ایرانی بازار" گردانیدند.

یک تعدادی هم تاریخ های جعلی ایران را مایۀ تمدن ناب مشترک، فرهنگ مشترک و نمی دانم چه و چه مشترک تراشیده بدون آنکه لهظۀ را هم صرف بهار سیما و اعمال احمدی نژاد و تورن اسماعیل این سال، "نیکو" ، گردانیده باشند. زیرا قسمی که گفته اند: سال که نیکو باشد، از بهارش پیداست.

مثلا در این روز ها آقای سپنتا چهار طرف دویدن و تپیدن دارند و تقریبا می فرمایند که ما چونکه با ایران مدنیت مشترک داریم باید خاطر خواهی ایران را پیشه قرار دهیم.
مگر متاسفانه چنین به نظر میرسد که اصطلاح "مدنیت" را که آقای سپنتا و همچنان آقای پدرام به حیث مخرج مشترک افغانستان و ایران قرار میدهند، اندکی "پوکی کلام" دارد.
تا هنوز که هنوز است "فرهنگستان ایران" برای اصطلاح "مدنیت" که ریشۀ عربی دارد، و با "مدینه" که در عربی معنی شهر را میدهد، کدام اصطلاح ایرانی ساخته نتوانسته است، پس آقای سپنتا و همچنان آقای پدرام از کدام "مدنیت مشترک" صحبت دارند؟
و یا بهتر است از آقای سپنتا و همچنان آقای پدرام این سوالات را نماییم که:
- ایرانی که مهاجر افغان را در پارک عمومی شهر اجازۀ دخول ندهد، چه "مدنیتی" خواهد داشت؟
- ایرانی که مهاجر افغان را با اندک جرمی، بدون وکیل مدافع ، بدار بکشد، چه "مدنیتی" خواهد داشت؟
- ایرانی که مهاجر افغان را ، فقط به "جرم مهاجرتش" تیر باران کند، چه "مدنیتی" خواهد داشت؟
- ایرانی که اعمار بند های آب ما را تخریب کند، چه "مدنیتی" خواهد داشت؟
- ایرانی که در کشور های همسایه اش به مداخلات بی شرمانه ومهیلانه به تفرقه افگنی دست زند، چه "مدنیتی" خواهد داشت؟


به هر صورت در خاتمه به همه کسانی که آگاهانه و با گرفتن امتیازات از ایران به منافع ملی افغانستان صدمه می زنند، در هر پست و یا مقام دولتی و یا غیر دولتیی که باشند، باید نظر به جرم خیانت ملی ، به حیث "خاینین ملی" به پای میز محاکم قانونی دولت افغانستان، مجازات تعین گردد!


به پیش به سوی صلح ، وحدت و رفاۀ مردمان شریف و غیور افغانستان


و من الله التوفیق