د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

مقام زن در اسلام ، در پرتو یک حدیث نبوی

همایون غفوری 15.07.2010 09:58

تصور خالق در اسلام برابلاغ آسمانی که همانا بذریعه وحی نازل شده و توسط رسول الله صلی الله علیه و سلم در شکل قرآن و احادیث صحیحه مدون گردیده و تا روز قیامت یگانه مرجع شناخت خالق متعال خواهد بود ، استوار است .

طبق آن ابلاغ قطعی که هیچ گنجایش شک و تردید را ندارد ، خالق کون و مکان ، خالق بشر و خالق همه کاینات ، ذات اقدس رب ذوالجلال است . هیچ چیزی وجود نداشت هنگامی که او بود و هیچ چیزی نخواهد بود روزی که او اسرافیل را به نفخ صور امر میدهد که در اثر آن نفخ بشمول اسرافیل علیه السلام همه مخلوقات فنا میشوند ، و بجز ذات اقدس او چیزی باقی نمی ماند و آنگاهیست که خداوند میفرماید " ... لمن الملک الیوم " ای کسانیکه در دنیا ادعای ملکي و پادشاهی داشتید ، بیایید ببینید که امروز ملکیت حقیقی و پادشاهی اصلی از کیست ؟ و در مورد آنروز ، چنین نیز فرموده است " ... کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الإکرام " درآن روز همه مخلوقات جهان و افلاک فنا میشوند و جز ذات اقدس او چیزی باقی نمیماند .

مسلمانان چنانکه شناخت خالق خویش را از قرآن و فرموده های رسول اکرم صلی الله علیه و سلم حاصل میکنند ، برای دانستن صفات خالق شان نیز از همان دو مأخذ استفاده میکنند . و طبق آن دو مأخذ ، خالق جهان ذات اقدس و ازلی الله است . او یکتا و بی همتا است . او ذات مقتدر است و ذاتیست که هر چه بخواهد ، همان میشود ، با یک " کن .... یکون " میشود . آن ذات در مقابل هیچ مخلوقش جوابده نیست ، بلکه همه مخلوقاتش در مقابل او جوابده اند . هر مخلوقش را با هر صفتی و در هر شکلی ، در هر جایی و هر زمانی و تا هر زمانی که بخواهد خلق میکند . آن خالقی که داری چنین صفاتیست ، در مورد یکی از مخلوقاتش که انسان نام دارد در قرآن مجید چنین فرموده است " هو الذی یصورکم فی الأرحام کیف یشاء " او ذاتیست که شما را در رحم مادرهای تان به گونه ایکه خودش میخواهد شکل میدهد .. درهمین مورد درجای دیگری میفرماید " ... و نقرّ فی الأرحام ما نشاء ... " ما قرارمیدهیم در رحمهای مادران هرچیزی را که میخواهیم ... و در عین موضوع در جای دیگری میفرماید " ... الذی خلقک فسوّاک فعدلک فی أی صورة ما شاء رکبک " ... داتی که ترا خلق کرد و درست نمود و خلقت معتدل و بدون عیوب بخشود ، و در شکلی که او خواست ترا صورت بخشود ...

دین اسلام پیروانش را به این هم وادار میکند تا یقین محکم به این داشته یاشند که آن خالق هیچ مخلوقش را عبث پیدا نکرده است . و به این نیز تلقین میکند که هیچ مخلوق مجاز اعتراض علیه تخلیق او نیست . روی همین منظور انسان مسلمان به این یقین دارد که تفاوتها میان انسانها نیز مبنی بر اختیار و صوابدید خالق است و نباید علیه آن اعتراضی صورت گیرد ورنه از دایره اسلام خارج میگردد . انسان مسلمان این را نیز امر مسلم میداند که انسان در هر دو بخش ذکوری و انثوی اش رسالتی در جهان دارد و رسالت هر دو دارای تفاوت کم و بیش است و مطابق رسالت سپرده شده به هر کدام شان ، آن خالق عالم و دانا هر دو را دارای خصوصیتهایی خلق کرده که شناسایی تفاوتها و پلانگذاری مطابق صلاحیتهای هردو بحش را جزهمان خالق ، کسی دیگری انجام داده نمیتواند . و نه کدام مخلوق مجاز این است که برای این دو مخلوق برنامه ریزی کند ، زیرا که خصوصیتهای این دو را چنان که متذکر شدم بجز خالق آنها کسی دیگری نمیداند .

خالق متعال جلت عظمته غذای طفل نوزاد را در جسم مادر تهیه کرده . به همین خاطر زن را بخاطر تخزین غذا و سهولت تغذیه ، عضو بارزتر از آن عضو نزد مرد داده است . پس آیا مردان حق دارند اعتراض کنند که اجسام انها چرا بگونۀ اجسام زنان نیست . و بالعکس آیا زنان حق دارند اعتراض کنند که این عضو نزد آنها چرا مانند مردان نیست تا ازین پارچۀ اضافی ایکه نسبت به سایر اعضاء گاه گاه بیشتر قابل تضرراست ، در امان میبودند ؟! (( قابل تذکر میدانم تا بگویم که این مثال را برای زنان مسلمان ذکر کرده ام و مردان مسلمان و آبرومند این را میدانند که زن مسلمان و متقی در اخفاء و عدم تبارز این عضو چه تدابیری میگیرد تا چشم نامحرم به آن متوجه نشود ))

بهمین گونه خداوند متعال ، خالق علیم و حکیم خودش میداند که چه خلق کند و چوقت و در کجا خلق کند و تا چوقت . سپس اگر رسول آن خالق یک خبر آسمانی را بیان میدارند و میفرمایند که قوت حافظه و تکالیف دینی نزد زنان کمتر است نسبت به مردان ، درین چه اعتراض است ؟ چرا خود را به زمین میزنند که اسلام زن را توهین کرده ؟ چرا لقمۀ آسان بدهن دشمنان اسلام میدهند ؟ آخر درین چه مشکلی وجود دارد ؟ آیا همین اسلام این را نیز نگفته که قوت عاطفه و مهر و نزعۀ حفظ نوع انسانی نزد زن بیشتر ازآن در نزد مرد است ؟ آیا روی همین منظور تربیه انسان را و تدابیر امور منزل و آشیانۀ بشریت را به عهدۀ زن نگذاشته ؟

پس ای خواهران مسلمان ! به خالق تان سر تسلیم خم کنید ، او شما را و مردان را بهتر از شما و مردان میشناسد . او هر مخلوق را مطابق استعداد ها و صلاحیت هایش مکلف نموده و وظایف جامعه را نیز مطابق طبیعت خلقت هر جنس به آنها واگذار کرده است .

اکنون بیایید بینیم که آن حدیثی که درآن پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم این امر را بیان فرموده اند و دشمنان اسلام آنرا بهانه گرفته در کوشش اند تا پیروان این دین را نسبت به او بی باور کنند ، و متأسفانه که یک تعداد مسلمانها درجال آنها گرفتارشده اند . بیایید ببینیم که متن آن حدیث چگونه است و در چوقت و روی چه منظور گفته شده است .
عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ- فِي أَضْحَى أَوْ فِطْرٍ إِلَى الْمُصَلَّى، فَمَرَّ عَلَى النِّسَاءِ، فَقَالَ: "يَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ، تَصَدَّقْنَ، فَإِنِّي أُرِيتُكُنَّ أَكْثَرَ أَهْلِ النَّارِ" فَقُلْنَ: وَبِمَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: "تُكْثِرْنَ اللَّعْنَ، وَتَكْفُرْنَ الْعَشِيرَ، مَا رَأَيْتُ مِنْ نَاقِصَاتِ عَقْلٍ وَدِينٍ أَذْهَبَ لِلُبِّ الرَّجُلِ الْحَازِمِ مِنْ إِحْدَاكُنَّ" قُلْنَ: وَمَا نُقْصَانُ دِينِنَا وَعَقْلِنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: "أَلَيْسَ شَهَادَةُ الْمَرْأَةِ مِثْلَ نِصْفِ شَهَادَةِ الرَّجُلِ؟" قُلْنَ: بَلَى. قَالَ: "فَذَلِكِ مِنْ نُقْصَانِ عَقْلِهَا. أَلَيْسَ إِذَا حَاضَتْ لَمْ تُصَلِّ وَلَمْ تَصُمْ؟" قُلْنَ: بَلَى. قَالَ: "فَذَلِكِ مِنْ نُقْصَانِ دِينِهَا"متفق عليه

اول ترجمه این حدیث را باید بخوبی بفهمیم تا فهمیدن جریانات آن برای ما آسانتر شود . از ابی سعید خدری رضی الله تعالی عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم در یک روزی از روزهای عید فطر یا اضحی به عید گاه رفتند و در اثنای راه نظرمبارک شان به مجمع زنان افتاد و برایشان فرمودند : ای زنها زیاد صدقه بدهید بخاطریکه برای من نشان داده شد ( من در اثنای معراج دیدم ) که بیشترین ساکنان دوزخ را زنها تشکیل میدهد . گفتند به چه سبب ای رسول الله ؟ فرمودند بخاطریکه زنها زیاد لعن میگویند و منکر نیکی اند وکفران عشرت میکنند ( نیکی و خوبی شوهران را ناچیز میگیرند ) . در خطف عقل و دماغ مرد قاطع و مصمم ، زیرک تر از زنان ندیدم هرچند که عقل و دین آنها کم است ( در زیرکی آنقدر ماهرهستید که عقل وهوش زیرک ترین و قاطع ترین مرد هم درمشت شما میباشد ) . یکی از زنان پرسید که نقص دین و عقل ما یعنی چه ای رسول خدا ؟ فرمودند : آیا شهادت یک زن مساوی با نصف شهادت یک مرد نیست ؟ گفت بلی . فرمودند : آن است نقص عقل . و آیا چنان نیست که زنان در ایام دوره ماهواری نماز نمیخوانند و روزه نمیگیرند ؟ گفت بلی . فرمودند که آن است نقص دین ... این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده اند . و عین حدیث را با اختلاف اندک در الفاظ ، کتابهای دیگر حدیث هم روایت کرده اند . حتی در یکی از روایات ، راوی وصف دقیقی از چهرۀ آن زن کرده که از رسول الله صلی الله علیه و سلم بار بار سوال میکرد .

بیایید اکنون تأملی بر الفاظ حدیث داشته باشیم نیز اینکه در چه مناسبت گفته شده است تا در پرتو الفاظ و مناسبت آن بتوانیم مجریاتش را تا حد امکان بدرستی بفهمیم : این سخن را حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلم در روز عید گفتند و آنهم بعد ازآنکه خطبه عید تمام شده و در اثنای بازگشت از قسمت صفهای زنان عبور میکردند . یعنی بعد ازآنکه در خطبه همه نصیحتها و احکام را بیان کرده بودند .. ظاهر است که روز عید روز فرحت و خوشی و زینت مسلمانان است . سپس احتمال میرود که یکی یا بعضی از زنها بحجت اینکه در صفوف آنها همه اناث هستند و مردان به عقب نگاه نمیکنند ، اهتمام کامل به حجاب چهره نکرده باشند ، نیز بشکل غلیظ سرمه به چشمان کشیده باشند . این احتمال وقتی قویتر میشود که در روایت دیگری وصف دقیق از چهرۀ آن زن سوال کننده صورت گرفته . یعنی در زمانی که حجاب قبلا نازل شده بود . این سبب شده تا رسول الله صلی الله علیه و سلم آنها را با اسلوب حکیمانۀ نبوی فهمانده باشند که این کار در بین مردان فتنه برپا میکند . و میبینیم که آنحضرت صلی الله علیه و سلم از همان وصف زنان یاد میفرمایند که اکثرا سبب استسلام مردان میشود ( در خطف عقل و هوش مردان قاطع ، زیرک تر از شما ندیده ام ) . تاریخ شاهد است که بسا امپراتوری ها را شاهان وقت فدای سایه موی محبوبه ها کرده اند ...!

در قسمت اطاعت رسول ، الله تبارک و تعالی میفرماید : و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم ... بعد ازآنکه خدا و رسولش در مورد چیزی فیصله میکنند ، باز نه مرد مومن و نه زن مومن اختیار کار خود را دارند ... درینجا دیدیم که اموری که بشکل قانون از جانب خدا و رسولش برای مؤمنان تعین میگردد درآنجا مؤمنان حق چون و چرا را ندارند و مجبور ومکلف اند سر تسلیم خم کنند ، حتی سبب را هم نپرسند ، در صورت دیگر از زمرۀ مؤمنان خارج میگردند ... اما درین حدیث میبینیم که یک زن با جرأت کامل بار بار میپرسد : این چرا ای رسول خدا ...؟ این به چه سبب ای رسول خدا ...؟ ازین معلوم میشود که حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلم درینجا قانون گذاری نکرده اند ، بلکه یک حالت فعـلی موقت را بیان داشته اند . به این معنی که قوت حافظه نزد زن کمتر از مرد است و ازآنجاییکه مرکز حافظه عقل و دماغ انسان است ، فقط در همین جا ، خداوند این قوت را در زنان ضعیفتر خلق کرده ... پس زنان حق اعتراض از کجا حاصل کردند که بگویند این توهین به زن است ؟! آیا این توهین به زن است که خدا در یک ناحیه اورا نسبت به مرد کمتر داده ؟ آیا همین زن نمیبیند که همان خالقی که او را درین بخش کمتر عطا فرموده ، در بخش مهر و عواطف آنقدر عطا فرموده که برای صد مرد هم به آن اندازه عطا نفرموده است ؟ آیا مرد حق اعتراض را دارد ؟... در موضوع شهادت زن مساوی به نیم شهادت مرد ببینید ، آیا شهادت دادن در کدام واقعه ای ، فضیلت است یا وجیبه و مکلفیت ؟ بنظر اسلام این یک مکلفیت است ، وجیبه است ، مکلفیتی که گاه گاه صاحبش را به دشواریهای گوناگون زندگی مواجه میکند ! آیا این مرحمت خداوند نیست که زن را تقریبا ازین دشواری در امان نموده و نصف آن را از شانۀ او برداشته ؟ اما دربخشهای دیگر زندگی که تواجد زن درآنجا لازمی است وبدون وجود زن ، آن بخش تکامل پیدا نمیکند ، درآنجا ببینید که خداوند او را از چه فضایل و تقدیرات بی شایبه ای نوازیده است ! زن را اولین گهوارۀ انسانیت گردانده است . و چون در وقت نیازمندی به گهواره ، طفل شدیدا نیازمند به لطف و مهر و شفقت میباشد میبینیم که خالق متعال زن را آنقدرمهرو شفقت داده است که اگر صد مرد هم بخواهند درین میدان با او برابری کنند پلۀ یک زن از همه آنها سنگین تر و وزن دارتر میشود . انا خلقنا کل شئ بقدر ... ما هر چیز را به اندازه خلق کرده ایم . در خلق خدا هیچ کس حق اعتراض ندارد ، چون او بهترمیداند که چه خلق کند و به چه اندازه خلق کند ...

نقص دین ... عجیب این است که زنها درین مورد چندان احتجاج نکرده اند مثلیکه در مورد نقص عقل کرده اند ! و عجیبتر ازآنهم این است که غرب درین موضوع بکلی مداخله نکرده است !! با وجود اینکه هر دو ( نقص عقل و دین ) در یک متن وارد شده اند !! خوانندگان را میگذارم که خود آنها این معما را حل کنند ...! و من به موضوع حدیث برمیگردم .
مسلمان یقین کامل به این دارد که دین از خداست و شریعت را خداوند تعین میکند و از بشر اول ، آدم علیه السلام تا آخرین انسان ، همه باید متابعت از شریعت خدا بکنند و هیچ کس حق قانونگذاری را ندارد . خالق این بشر خودش میداند که در کدام زمان کدام شرع تعین گردد و کدام قانون تا چه زمانی و بالای چه جوامعی تنفیذ شود . در قرآنکریم از تاریخ بنی اسرائیل حکایت شده که باری در نتیجۀ عبادت گوساله سامری ، ازسوی خدا برایشان حکم صادر شد که نفسهایشان را قتل کنند . " ... فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذالکم خیر لکم عند بارئکم " ... پس به دربار خالق تان توبه کنید و خود را قتل کنید ، همین نزد خالق تان برای شما بهتر است ... اما میبینیم که خداوند بخاطر قبولی توبه چنین عذاب را بر امت محمد صلی الله علیه و سلم مسلط نکرده چونکه خداوند خودش میداند که کدام شریعت سازگار کدام زمانه است . پس آیا ما اکنون گفته میتوانیم که شریعت ما سهل انگاری کرده . و یا شریعت ما نقص دارد ، زیرا که درآن توبۀ گنهکار به آسانی قابل قبول است و بمجرد توبه زبانی و قلبی و اظهار پشیمانی و عدم تکرار گناه ، بنده بخشوده میشود ! بهمین ترتیب میبینیم تفاوت نماز درشریعت محمدی را با شریعت یهود . بنابر اثر های معتبر ، در شریعت یهود روزمره پنجاه نماز فرض است . اما در اسلام پنج نماز روزانه فرض است . درین جا من باز هم همان سوال سابقه را تکرار میکنم که آیا این به نقص در شریعت محمدی دلالت میکند ؟ نعوذ بالله . نه هرگز نه ... این امر دلالت برین میکند که خداوند داناست وحکیم است و او خودش و تنها خودش میداند که درکدام وقت چه مناسب است . آن شریعت یهود بود و این شریعت مسلمانان است . ولو که درینجا مکلفیت شرعی کم است و درآنجا زیاد بود ، مگر هردو از طرف خداوند ذوالجلال و نطربه صوابدید خداوندی بود . شریعت مسلمانان را خداوند متعال اینگونه تعین نموده و شریعت یهود را آنگونه . این در وقت خود درست و آن در وقت خود .

آیا زن به اختیار خود حایض میشود و یا بحکم خداوند متعال ؟ باز آیا به اختیار خود در هنگام حیض از نماز و روزه امتناع می ورزد یا بحکم خداوند متعال ؟ آیا خصوصیتهایش را خودش بهتر میداند یا خالقش ؟ آیا شریعتش را خود او اختیار میکند یا معبودش ؟ پس اگر هر چیز از جانب خداوند متعال باشد ، چگونه گفته میتوانیم که دین زن ناقص است ؟ پس وقتیکه رسول کریم صلی الله علیه و سلم زنان را ناقصات الدین گفتند ، آیا هدف ایشان این بوده که زن نسبت به مرد کم دین است ؟ نه ای خواهر مسلمان هرگز نه ... در حقیقت رسول الله صلی الله علیه وسلم خواسته اند تا زنان را به یک مرحمت و لطف خداوندی و به یک باریکی خوش آیندی درین دین متوجه نمایند . ایشان خواسته اند زنان متوجه شوند که مکلفیتهای آنها خفیف تر از آن است که بر مردان تعین گردیده . و خداوند حکیم و دانا ضعف خلقت آنها را مراعات کرده است . مگربا وجود اینکه مکلفیت های شرعی شما کمتراست ، ببینید که در اجر و ثواب همان قدر برایتان داده میشود که برای مردان ! در روز آخرت مردان دعوا نمیتوانند که ای خدا ما نسبت به زنان بیشتر نماز خواندیم و بیشتر روزه گرفتیم ... به باریکی ایکه آنحضرت صلی الله علیه و سلم اشاره کرده اند این است که ای زنان .. با وجود اینکه شریعت شما خفیفتر و اجر تان مساوی با اجر مردان است ، مگر در اثنای معراج دیدم که بیشتر تعداد دوزخیان را زنان تشکیل داده ! بخاطریکه مجالس شما بدون غیبت گرم نمیشود ... طعن و لعن به آسانی از زبان تان خارج میشود . شوهرهای تان اگر تمام عمرشما را برسرشانه بردارند و همه آسایش زندگی را برایتان مهیا کنند، بمجردیکه یک کارشان طبق میل تان نبود میگویید " ما رأیت منک خیرا قط ! من اصلا از تو خیری ندیده ام ..! کفران عشرت میکنید و منکرمعروف هستید ... سپس بیشتر صدقه بدهید و بیشتر استغفار و توبه کنید ... این بود هدف رسول الله صلی الله علیه وسلم . نه اینکه دین و عقل زنان را عیب گویند . نعوذ بالله . ایشان چگونه عقل و دین زنان را عیب بگویند در صورتیکه خود ایشان گاه گاه در اشاره به ام المؤمنین عائشه رضی الله تعالی عنها میفرمودند " خذوا نصف دینکم من هذه الحمیراء " نصف دین تانرا ازین سرخ رخسارک بیاموزید ... درموقع حدیبیه وقتیکه معاهده را با کفار قریش امضا کردند و اصحاب را امر فرمودند تا موهایشانرا تراش نمایند زیرا که امسال عمره نمیتوانند ، از شدت صدمه یکفرد هم از اصحابش برنخواست تا حکم نبوت را بجا بیاورد ، امری که خود پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم را متحیر ساخت . در حالت پریشانی به خیمه داخل شدند و به ام المؤمنین حضرت ام سلمه رضی الله تعالی عنها حکایت کردند که اصحابم را حکم دادم تا موهایشانرا بتراشند ، یکی هم امر را بجا نیاورد ...! آن زن هوشیار و حکیم که موقف را کاملا درک کرده بود و میدانست که اصحاب از نافرمانی رسول الله نه بلکه از شدت موقف امتناع ورزیده اند ، سپس به حضرت محمد صلی الهم علیه و سلم مشوره میدهد که ای رسول الله شما میدانید که این معاهده بر مسلمانان شدیدا تاثیر کرده . این معاهده را آنها با دشواری و فقط در امتثال به حکم شما قبول کرده اند . مگر باکی ندارد ، معذرت آنها را قبول کنید و از خیمه خارج شده خودتان یکی از اصحاب را امر کنید که موهای سر تانرا بتراشد باز ببینید که چه واقع میشود . حضرت رسول کریم صلی الله علیه و سلم که هر لحظه در تأیید وحی الهی قرار دارند و بمشوره هیچ بشر نیازمند نیستند ، ولی باز هم از بشر مشوره میگیرند و آنهم از یک زن . این برای چیست ؟ برای اینکه به عقل زن احترام قایل اند . برای اینکه ایشان مربین و قایدین تربیه میکنند ، رهبران امت تربیه میکنند ... رسول الله صلی الله علیه و سلم موهای مبارک شانرا تراشیدند و چون صحابه دیدند که دیگر چاره نیست ، همه یکی بعد دیگری برخاستند و موهای شانرا تراشیدند و قربانی کردند . این بود مشورۀ یک زن که امت اسلام را در نازک ترین مرحلۀ تاریخی از ارتکاب نافرمانی رسول الله صلی الله علیه و سلم نجات داد ...
دراخیر یک حدس میزنم که بعد از تفکر چندین ماه به آن رسیده ام ، و از خداوند متعال خواهانم که اگر درست باشد توفیق شکر برایم عطا نماید و اگر بیجا باشد باز هم بدرگاه خداوند متعال دست عاجزی بلند کرده طلب مغفرت میکنم و از بارگاه خالق متعال میخواهم که در جرم گستاخی علیه رسولش مرا نگیرد و از گناهم درگذر کند . حدس چنین است که از جریان حدیث و مناسبت روزعید و ازسوالهای متکرر آن زن چنین ظاهر میشود - والله اعلم - که رسول الله صلی الله علیه و سلم بمناسبت عید و بخاطر شادمانی دل زنها با دهن متبسم سخنی بمیان آورده باشند . کاملا مانند یک واقعۀ مشابه به این ، هنگامیکه یک پیره زن از رسول کریم صلی الله علیه و سلم خواست تا از خداوند برای وی جنت بخواهند . ایشان در جواب آن پیره زن گفتند که پیره زنها به جنت نمیروند . پیره زن بیچاره در حال نومیدی اشک میریزد ، درآنوقت حضرت محمد صلی الله علیه و سلم فرمودند که من راست گفتم که پیره زنها به جنت نمیروند زیرا که مستحقین جنت قبل از داخل شدن به جنت در اوج شباب برمیگردند سپس به جنت داخل میشوند . به این ترتیب آنحضرت صلی الله علیه و سلم آن پیره زن را با مزاح صادق ، شادمانی دل و بشارت جنت دادند . درینجا هم آنحضرت صلی الله علیه و سلم فرحت عید را برای دلشاد نمودن زنها ونقش نمودن تبسم در چهره های آنها ، مناسبت خوبی شمرده باشند و با لب متبسم برای شان گفته باشند که ای زنها ... شما هم عجیب هستید .. با وجود اینکه قوت حافظۀ تان ضعیف است و خلقت تان هم ضعیف است و بخاطر همین ضعف حافظه و ضعف خلقت ، خداوند شما را بشهادت در محاکم مکلف نکرده تا زمانیکه یک مددگار و معاون هم در پهلوی تان قرار نداشته باشد . نیزبعضی مکلفیتهای شرعی را از شما برداشته . اما باوجود آنهم هوش و عقل مردان قاطع و مصمم را فلج کرده میتوانید !! و ازآنجاییکه حضرت محمد صلی الله علیه و سلم ، رسول الهدی اند ، درهر قدم به خیر دعوت و از منکر منع مینمایند ، سپس موقع فرحت را اگر با مزاح صادق ، برای دلشادی بندگان خدا بکار میبرند ، همان مناسبات را برای دعوت و رسالت نیزبکارمیبرند وبه این ترتیب ثابت مینمایند که درکنار رحمة للعالمین ، بشیر و نذیر نیز میباشند ... از مجریات حدیث و متن حدیث و مناسبت خوشی عید و اخذ و عطا میان رسول الله صلی الله علیه و سلم و زن سوال کننده ، به هیچ وجه این ثابت شده نمیتواند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم ، آن رحمة للعالمین ، آن صاحب " الخلق العظیم " روز عید را برای این انتخاب کرده باشند که زنها را بگویند شما بیعقل هستید ، یا کم عقل هستید و اسلام تان ضعیف است و بسبب همین ضعف اسلام تعداد زیاد دوزخیان زنها میباشند .... البته این کاملا بجاست که نبی الرحمة ، آن صاحب اخلاق عظیم ، آن رادمرد تاریخ ، آن انسانیکه تبسم را صدقۀ جاریه قرار داده است ، این کاملا بجاست اگر بگوییم که ایشان مناسبت عید را و عهدۀ رسالت را به وجه احسن استعمال کرده اند و در آن واحد ، دعوت به دین و مزاح صادق نموده اند .

اکنون شاید یک چیزی برایتان واضح شده باشد که نقص عقل و نقص دین یعنی چه ؟ نقص عقل به این معنی نیست که عقل زنها نسبت به جنس مخالف کم است ، بلکه به این معنی است که خالق زن ، برای زن هر چیز را همانقدر داده است که او ضرورت دارد . زن نظر به وطیفه فطری اش به عاطفه خروشان ضرورت دارد وخداوند برایش قدر وافر ازعاطفه داده است . همچنین مهر و محبت و شفقت ... و قوۀ حافظه نیزهمانقدربرایش داده که او نیاز دارد ... به همین ترتیب نقص دین هم به این معنی نیست که نسبت به جنس مخالف دین آنها کم است . زیرا که میبینیم که در اجر و جزا هر دو متساوی اند . فقط فرق بین زن و مرد در دین این است که خداوند نهایت مهربان و رحیم ، خلقت ضعیف و نازک زن را در نظر گرفته مطابق آن ، او را مکلف ساخته که این امر دلالت به کمی و کاستی دین نه بلکه دلالت به حکمت و مرحمت فراوان خداوند متعال میکند ...
در اخیر این را نباید فراموش کنیم که در تاریخ بشریت ، زنانی گذشته اند که در میدان عقل و تفکر از همه مردان زمان خود برتر بوده اند ....... اللهم انی استغفرک و اتوب الیک من کل ذنب .