من باور دارم که گروهک های موذی، اوج کراهت منظر خویش(بازی با کارت قومی) را در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، اگر صورت گیرد، نشان خواهند داد. این در حالی ست که متاسفانه تشتت تباری در میان اکثریت مردم افغانستان(70 درصد پشتون ها) چه در زمینه ی اجتماعی و چه در زمینه ی سیاسی، بی سابقه عنوان می شود.  

طالبان با مواضع خشن که بسیاری موجه است(عدم اعتماد بر دولت های موتلف با تنظیم ها) در یک سو قرار دارند. چپی و راستی ما(جهادی و کمونیستی) هنوز بحث های نفی و طرد تاریخ قوم و خود شان را گرم نگه داشته اند و این فاجعه در فضایی واقع می شود که در جانب غیر پشتون ها در میان اکثر اقوام، سعی می شود وحدت قومی برای سوء استفاده، حاصل شود.  

تکنوکراتان پشتون برگشته از غرب نیز درگیر تجارت های کلان اقتصادی، نتوانستند پل هایی ایجاد کنند که حداقل در موضوعات کلان، وحدت نظر قومی بر چپی و راستی تاثیر بگذارد.  

متاسفانه در 5 سال حکومت وحدت ملی، تنقیص سیاسی افغان های بی طرف و هم طرف هایی که پایه ها و خاستگاه های مردمی داشتند، حلقه ی کوچکی را که شامل رییس جمهور و تنی چند دیگر می شود، در حدی به انزوای سیاسی کشانده است که جلب و جذب افراد اردوگاه عبدالله از صالح تا سمیع مهدی و صدیق صدیقی که قبلاً عملاً از عبدالله دفاع می کرد، رییس جمهور را درگیر دشواری های دیگری خواهند کرد که بزرگتر از قبل خواهند بود. 

سایه ی بی اعتمادی بر دولت که به ذهنیت کلان اجتماعی مبدل شده است، دستان دکتور غنی را در جایی بند می کند که با مُهر انحصار قدرت و طرد دوستان، ناگزیر امثال صالح را تحمل خواهد کرد؛ زیرا در حدی به الگوی شخص غیر قابل اعتماد، مبدل شده است که هیچ شخص مطلوبی نیافت تا مجبور نباشد از کارت ده رقمی (ده رای) امرالله صالح، استفاده کند.  

یکی از بدبختی های بزرگ سالیان اخیر، چنانی که بار ها یادآوری کرده ام، تغییر مشی ملی دولت به خط مش تنظیمی است. به این دلیل، دیدگاه مقاومتی موتلفان حکومت در مناطق پشتون ها، در عرصه ی سیاسی و فرهنگی، به اندازه ای به بدتر شدن جغرافیای اکثریت افزوده است که اگر هم با کاهش عملیات نیرو های خارجی، چنانی که در سخنان موذیانه ی محمد قسیم فهیم در یک کلپ صوتی رسوا شد (... از درایت ما این بود که جنگ را به آن جا (مناطق پشتون نشین) کشاندیم) جلو نبرد های خارجی گرفته شود، باز هم ذهنیت های ایجاد شده بر اثر نقد یک جانبه که حتی به حد استعمال یک آواز خوان بی چاره رسیدند، زیرا تنگ دستی منتقدان به حدی ست که در خیانت و جنایت های مشهود اهل ارتجاع، هیچ وجدان بیدار، امان الله را بدتر از بچه ی سقا نمی داند، مردم ما را در حالت خورد کننده ی دیگری قرار می دهند که با دوری از سیستمی که بر اثر جاه طلبی ها و خودخواهی ها، عملاً در آن در حال اقلیت شدن استند، بلاتکلیف بمانند.   

کاهش تحمیلی آراء بر اثر عدم اشتراک اکثریت اناث، مناطق تحت تسلط طالبان و جغرافیای بسیار تقسیم شده در ایدیالوژی ها، پشتون های نامزد را در آستانه ی آرای دیگران، به اهدای امتیازاتی می کشاند که یکی هم تضمین بحران در مناطق قوم ماست.  

حالا که این سطور را می نویسم، درک ژرف این مُعضل، بسیار نگران کننده است؛ هرچند در انتخابات قبلی نیز آرای پشتون ها، رییس دولت ساختند، اما سطح بی اعتمادی بر نامزدان ما، در حالی که از آرای مردم می کاهد، بخشی را در خزینه ی مخالفان، پشتوانه می سازد.  

روزی در محفلی، جوانکی از میان همتباران که نارضایتی از دکتور غنی، از وجنانتش پیدا بود، با نفرت می گفت اگر عبدالله پیروز شود، می توانم از او طلب کنم. این، نمونه ی تنزل فکری و سیاسی است، یعنی دشمن را مسوول خزانه بسازیم و بعد از او، طلب خیر کنیم؟! با چشمان سر مشاهده کرده ایم که استفاده از مزایای سیاسی توسط دو ارتجاع، با چه فجایعی توام شد. 

فکرش را بکنید با نفرت ناشی از ضعف حاکمیت کنونی، پناه بردن به دشمن، به معنی مرگ نیست؟ این طرز فکر خام، تنها منوط به آن جوان پشتون نمی شود که برشمردم. افراد زیادی وجود دارند که بر اثر سلوک زشت و نادرست دکتور غنی و تیم او، در حد نفرت از همه، ترجیح می دهند به دشمن، پناه ببرند. آرای میلیونی داکتر عبدالله که با الگوی پشتون ستیزی، مجیب الرحمن رحیمی را در حد سخنگو نگه داشته است و این چهره، از کثیف ترین دشمنان ماست، ذهنیت او را با استفاده از کارت قومی نیز زنده نگه می دارند. در چنین شرایطی، افزایش بی اعتمادی در سوی تبار ما، به عواقب شوم دیگر می رسد. می گذرم از این که بعضی علایم ناخوش ضد پشتونی در زمینه ی حامیان خارجی رونما شده است که اگر تخریش رسانه یی با افراد افغان ستیز از همین اکنون سیاهی می کند، در فرصت های بعدی خواهم گفت که تمام این جریان بیشتر بر اثر تشتت و تشدید اختلافات درونی ماست. سوگمندانه حتی داعیه ی قومی ما با طرح اولویت زبان پشتو (پشتوزبان) نیز آن قدر ناسنجیده است که وقتی با میلیون ها پشتون دری زبان مواجه می شویم، عقب گرد در موضع جناحی، اولویت های پشتون بودن را که اصل است، تحت تاثیر قرار می دهد.  

هرچند می پندارم حالا هم خیلی دیر می باشد، اما مزایای تنویر رسانه یی، مافات زیادی را جبران می کنند. مردم ما(اکثریت غیر وابسته) نیازمند وحدت تباری اند. راس دولت با تفوق امکانات دولتی، بیش از همه مسوول می باشد. بهتر است با قبول اشتباهات، جلو اشتباهاتی را بگیرند که شاید باعث فاجعه و خیانت های ملی شوند. از همین اکنون با پذیرش و احیای ساختار های اکثریت، جلو تقسیم آراء را بگیرند. این نخستین آغاز برای اعتمادسازی درونی پنداشته می شود. دعوت از بزرگان مطرح و اثرگذار که قبلاً نیز معتمد بودند، تمهید آن است.