ورزش جهانی کرکت در افغانستان، مدیون همت جوانان پشتون است. در نبود امکانات لازم و میادین، اما جوانان ما آن قدر رشد یافتند که در خارق ترین نمونه ی آن، در مدت بسیار کم، به جام جهانی کرکت، راه یافته اند. این صعود برای تیمی که به هر حال هنوز هم بسیار بی تجربه و نو است، بیشتر از آن می باشد که از آنان، توقع داشته باشیم. مثلاً من از تیم ملی کرکت ما به همین بسنده می کنم که در جام جهانی، راه یافته است. شاید این خوش شناسی این تیم نیز نباشد که با قوی ترین تیم های جهان، مواجه شد. به هر حال، می خواهم بگویم که نباید دچار عصبیت شویم. چنانی که مشاهده می شود، شاید تمام بازی های تیم ملی با نارسایی ها و ناگواری ها (شرایط جوی) به باخت بیانجامند، اما اگر دید ما به این جریان، دید سالم ورزشی باشد، می تواند از ناراحتی های آن بکاهد.  

در مسابقات جهانی فوتبال که مشهورترین ورزش دسته جمعی دنیاست و میلیارد ها دالر عاید دارد، مثلاً در نمونه ی ایران، این کشور با وجود مصارف گزاف، هرگز نتوانسته از مراحل مقدماتی آن ها پیشتر برود. پس از یکی- دو مسابقه ی مساوی یا گول های ناچیز، ملی پوشان ایرانی، دوباره به خانه برگشته اند.  

در جریان بازی های تیم ملی کرکت ما، احساس ناراحتی هم درک می شود؛ زیرا بیشتر از دید سالم ورزشی، تهی بوده است. استقبال از پیروزی های آن که با بی بند و باری و فیر های هوایی، مردم را اذیت کرد، گاه در حد نفی یک ورزش گویا در انحصار قومی، به تمسخر گرفته شده است.  

اما در جریان کرکت در افغانستان، چند عنصر خوب نهفته اند. یکی ذهنیت بزرگی ست که باعث شد در زمینه ی جنگ زده ی ما، اولین بار افکاری نضج یابند که خشونت را به حاشیه می کشانند. لطف کرکت در این بخش، بی مانند است. دوم، تبارز خلاقیت های فکری و جسمی که دیگر با مکتب های سیاسی و خشونت فزیکی، کاری ندارد، مردم را پس از سال ها تحمل رژیم های ناکام، به فکر وامی دارد با رغبت به رفاه زنده گی، به پیرامون خویش با نفی، طرد و تردید مکتب های چپی و راستی ننگرند. سوم این که فرصت های ملی، منطقه یی و جهانی کرکت، به اندازه ای به تمایل نوسازی در افغانستان کمک کرده اند که بیش از صدها برنامه ی رسانه یی، مردم را تشویق می کنند با میزان خویش در فرامرز ها پی ببرند برای رسیدن به رفاهی که حتی در گرو ورزش نیز است، در قبال زنده گی خویش، مسوولانه تر عمل کنند.  

حسرت رونق و ساخت و ساز زنده گی در کشور های مرفه، مردم ما را آزار می دهد که چرا در کشور خودشان، چنین زنده گی نکنند! خلق ایده های مثبت در مثال ورزش کرکت در افغانستان که همه را برای پیشرفت در آن ها تشویق می کند، یک مشغله ی فکری مهم است که دیدیم حتی از تکفیر و انتحار نیز برکنار نماند. بنابر این، با تنقید درست و دید سالم به ماجرا، بهتر است از جنبه ی عصبیت ها بکاهیم. در همین جریان بازی های ناکام نیز تحلیل، تشریح و جهانی شدن، به اندازه ای به خلق ایده های مثبت انجامیده که مردم ما فکر می کنند اگر بهتر کار می کردند و بهتر می اندیشیدند، شاید بهتر می بودند.  

در جامعه ی جنگ زده و در حاشیه ی شهر های ما، داعش منفور را پرورش می دهند. غنیمت مکتب های سالم فکری که بیشتر از انتحاری و استشهادی، قهرمان و افتخار می آفریند، چیزی نیست که با چند باخت تیم ملی در جام جهانی، خدشه دار شود. بیرون رفتن از دگم پندار منفی، به نفس های راحتی می انجامد که می بینیم از میان مشکلات، به فرامرز ها راه یافته ایم و با وجود مشکلات، مردم انگیزه می یابند مهیای زحماتی شوند که به دور از صدای کریه جنگ، آنان را در شور و هیجان خوشی ها و مسرت ها جهانی می سازند. ناکامی های واقعی ما، محروم شدن از جغرافیای جهان است.  

بچه های ما با زحماتی که می کشند، بی نیاز بسیار به مدال ها و کپ ها، حضور مردمی را جهانی ساخته اند که در خانه های شان محکوم به حیات دوزخی بودند. از درون فوران چهل سال جنگ افغانستان، هرگز توقع نمی رفت که کسانی با تضعیف باور های جنگ، صلابت و توان ما را با پیام های تفاهم (پذیرش)، جهانی کنند.  

ما هم در نوبت زنده گی خویش به سر می بریم. فرصت های آینده کم نیستند. به امید روز هایی که جهانی شدن ما در مراتب خوب مدال و افتخار نیز برسد؛ فعلاً همین اندازه (جهانی شدن) تبریک باشد!