چهره سکولار ها در آیینه حقائق

در پاسخ به یاوه سرایی یک سکولار

عبدالخالق صارم

نخست اینکه از تقسیم بندی شما مسلمانان را به سنت گرا و مدرن، بوی غرب زدگی می آید ، فکر می کنم از آن سوی اقیانوس ها و از تریبون کلیساها بوق و سرنای می زنید .
همچنانکه تقسیم نمودن سکولاریزم به سکولاریزم سیاسی و فلسفی و .... بار علمی ندارد ، بلکه سکولارهای جنایتکار با این تقسیم بندی خواستند تا برای انسانیت به تاراج رفته خود، اقلاً یک بینی خمیری بسازند.

اگر از شما بپرسم که تعریف تان از دین چیست ؟
طبعا همان تعریف کلیسا را از دین ، برای ما نشخوار می کنید ، دین یعنی رابطه شخصی بین فرد و خدایش .
أما تعریف ما از دین با این تعریف کلیسایی تفاوت اساسی ، بنیادی و ریشه ای دارد !
اگر مسیحیت و یهودیت را که شما در آخور آنها می چرید و سکولاریزم نیز فرزند نامشروع آنهاست، برای چند ثانیه به عنوان دین بپذیریم در این صورت این سخن شما خیلی بجا و سنجیده می باشد که گفتید: سکولاریزم محصول چاره اندیشی جوامعی است که از حاکمیت قانون دینی آسیب دیده اند !
بلی ! مردم در اروپا( نه در کشورهای اسلامی) و از مسیحیت به ستوه آمده بودند (نه از اسلام) ، و از کلیسا فرار نمودند (و نه از مسجد)!

زمانیکه محصلین و طلاب علم اروپا در نزد اجداد ما در اندلس اسلامی زانوی شاگردی خم نمودند و شمع های فروزان علم و دانش را به تاریکستان های اروپا انتقال دادند و علیه خرافات ، چرندیات ، استبداد و استثمار کلیسا قیام نمودند، کلیسا با صدور فتوای کفر آنها و مانند سکولار های امروزی دست به کشتن و دریدن وسوختن آنها زد که در نتیجه سیر تکاملی سکولاریزم در اروپا، سرعت گرفت!
این که می گویم (سیر تکاملی سکولاریزم ) شاید به شما حرف جدید و نو باشد !!!

بلی ! شما اشتباه می کنید که سکولاریزم را به عنوان یک مکتب و جریان و یا دین جدید و مترقی، پذیرفته اید!!!
این سکولاریزم شما یک فکر و حرکت ارتجاعی ، کهنه و فرسوده است که در سال 325 م توسط یهودیان و امپراتور رومی کنستانتین اساس گذاشته شده است .

زمانیکه پیروان راستین عیسی علیه السلام از امپراطور خواهان پربایی حکومت اسلامی شدند ، بلی ! حکومت اسلامی ، زیرا دین همه پیامبران از آدم تا خاتم همین اسلام بوده است .
این جابود که یهودیان با اشاره امپراطور کنستانتین ، این متن را در انجیل افزودند : ( دع ما لقیصر ، لقیصر و دع ما لله ، لله" آنچه که مربوط به شاه می شود ، به شاه وا گذار کن و آنچه که مربوط به خدا می شود ، به خدا واگزار کن )!!!
با افزودن این متن دیگر ، در انجیل ، سکولاریزم توسط یک مشت از اپورتونیست های منفعت طلب، اساس گذاشته شد و اکنون 1693سال بعد شما می آیید و درا ین عصر که بشریت بعد از هجرت پیامبراسلام صلی الله علیه وسلم و نام گذاری یک محدوده جغرافیایی به نام مدینه ، دیگر به سوی ترقی و پیشرفت ومدنی شدن می رود ،(سکولاریزم ) این فکر فرسوده و این جریان ارتجاعی را به عنوان دین خود می پذیرید !

سکولاریزم در جامعه یهودیت و مسیحیت تحریف شده نشئت نموده و رشد یافته است و در زیر شلاق و تازیانه کلیسا بر سر و پشت دانشمندان و در فضای خفقان کاتولیک ، تکامل یافته است .

لذا سکولاریزم فراورده ظلم و استبداد کلیسا وامپراطور بر دانشمندان است و اسلام با آن هرگز سر سازش ندارد و نه جامعه اسلامی لانه ای برای توله گذاری سکولارها می باشد !

مشکل غرب زدگان این است که چون در زیر بمباران مطبوعاتی ، طعم شیرین آزادی در تحقیق و بحث علمی را هر گز نچشیده اند ، دارای تحلیل و برداشت ضعیف بوده و با یک کاپی برداری از این مستشرق و یا از آن سکولار اکتفاء می کنند و چنین نتیجه گیری می نمایند که چون اسلام هم یک دین است ، لذا مانند مسیحیت باید از نهاد حکومتی جداگردد.

مشکل دیگر که غربیان وغرب زدگان سکولار، نا آگاهانه از آن رنج می کشند این است که همیشه محصولات و فراورده های افسانه ای دین خود را بر اسلام می چسپانند و همیشه ملاک ها ی که با آن مسیحیت را ارزیابی می کنند ، اسلام را نیز با آن ارزیابی می نمایند و معیار ها ی جامعه خودرا می خواهند بر دیگر جوامع تطبیق نمایند !

به طور مثال :

_ زیگموند فروید چون که در یک جامعه وحشی رشد یافته بود ، چنین نظر داشت که جنگ یک تلاش اجتماعی برای بقاست ، یعنی تمام افراد بشرباید مانند گرگ درنده علیه همدیگر باشند !فروید بیچاره نمی دانست یا نمی خواست بداند که همه جوامع بشری وحشی نیستد بلکه این جامعه خودش و همانند آن است که وحشی هستند !

_ کارل مارکس که اجدادش قرن ها در زیر شلاق های فیودالیزم ستمگر اروپا رنج کشیده بود، فکر می کرد همه انسان ها ظالم و ستمگر هستند و به این باور رسید که اقتصاد زیر بنای جامعه است و حتی فریب دادن مردم به خاطر به دست آوردن نان را کار خوب تلقی نمود !

_ فرانسیس فوکویاما هنگامیکه علائم فروپاشی آمریکا را مشاهده می کند ، بجای اینکه کتابی به نام (پایان وآخرین شهر وند آمریکا ) بنویسد، می رود و کتابی به نام ( پایان تاریخ و آخرین انسان ) می نویسد .

_ شما هم ، سکولاریزم را که در نتیجه اوضاع دینی فلاکتباریهودیت و مسیحیت و شرائط دشوار سیاسی غرب، نشئت نموده و رشد یافته است ، آن را پشت نموده نزد ما می آورید تا آن را به اسلام یچسپانید !

در حقیقت سکولاریزم یک خنجر زهر آگین در جنگ فکری شان علیه مسلمانان می باشد و لی از روی نفاق و دروغ تظاهر به آزادی دینی اسلامی و احترام به اسلام می نمایند !

مثلاً:
صفحه شما مملوء از حمله های مذبوحانه بر اسلام و توهین به مقدسات اسلامی است و لی درباره تورات و انجیل و یهودیت و مسیحیت ، سکوت اختیار نموده اید !

در میان هزاران برادرمسلمان ما که روزانه در زیر بمب های هستی کش سکولار ها پرچه پرچه می شوند ، فقط برای کشته شدن یک هموطن هندوی ما ، آه و ناله سر داده اید .

از میان قهرمانان و تاریخ سازان ما یگانه کسی که ازوی تمجید نموده اید یک شاه سکولار به نام امان الله، است !

مانند سکولار های کشورهای عربی که به همه ای ادیان احترام دارند ، مگراسلام !

شما اشتباه می کنید که می گویید: سکولاریزم با ایمان و دین مردم ، مشکلی ندارد ، که اگر منظور تان از ایمان و دین ، اسلام باشد که هست !

ببینید !

سازمان ملل که یک لانه سکولار و سکولار سازی است ، با قتل عام مسلمانان در افغانستان ، بوسنی ، عراق ، شام روهنگیا و ..... مشکلی ندارد و لی اگر مسلمانان بخاطر نجات زندگی خود از تیغ سکولار ها ، تفنگ برداشتند ، سازمان ملل فورا سراسیمه می شود و مارا تروریست و ستیزه جو می نامد !

مگر نشنیده اید که بوش سکولار ، اشغال کشور مارا ، جنگ صلیبی نامید !

در کشور های سکولار و میزبان شما، راهبه کلیسا می تواند با حجاب و صلیب خود آزاد گشت و گذار نماید ولی حجاب اسلامی برای زن مسلمان ممنوع می باشد ، زیرا حجاب، نماد سیاست اسلامی است !

وشما باید خبر نباشید ، زیرا شما چیزی برای گفتن ندارید ، و فقط میمون وار از کسانی تقلید می کنید و حرف های کسانی را برای ما تکرار می کنید که روزی این حرف هارا در برابر پاپ های کلیسا گفته بودند !

شما خیلی علاقه مند عقلانیت و عقل مندی هستید ولی این عقل اگر با منبع وحی تغذیه نگردد، نتیجه همان خواهد شد که نیمچه سکولار های ما این عقل خود را کوته قفلی نموده و مصروف پای بوسی و رکاب بوسی باداران خود ، گردند و إلا اسلام در بکار انداختن عقل مشکلی ندارد و همیشه کسانی را که از عقل خود استفاده نمی کنند با تعبیر ( لایعقلون) مورد نکوهش قرار می دهد ! و دو مصدر از مصادر شریعت اسلامی (اجماع و قیاس ) بر عقل تغذیه شده با وحی ، استوار می باشد .

قرآن کریم اگر تمام موضوعات علمی را با تفصیل و جزئیات برای ما تشریح می کرد ، پس وظیفه ما چی می شد ؟ و نباید پروردگار این اعضاء را برای ما هدیه می کرد ، دادن این اعضاء برای ما به این معنی است که ما آن را بخاطر ادای مسئولیت خلافت خود در زمین ، به کار اندازیم !

خیلی برایم خنده آور بود که گفتید ما چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم !

همان کاپیتالیزم که در گهواره آن غنوده اید و با عینک سکولاری آن مارا می نگرید ، شاید به نظر شما بتواند چرخ جامعه را پیش براند ، پس این همه گرسنه و تشنه و برهنه و معتاد و بیکار و دزد و چاقو کش و ولگرد و .... در آمریکا و دیگر کشورهای میزبان شما چی می کنند؟ حتی مجبور شدند تعدادی زیادی از آنهارا در زیر نام قوت های ناتو و آیساف ، به سوی کشور ما بفرستند!

علم و دانش اقتصادی شما همان است که سرمایه دار سکولار در غرب دولار خودرا در بانک احتکار نموده و باز به آتش می کشد تا دولار ارزان نگردد و یا هزاران تن گندم احتکار کرده خودرا در زیر سرو چشم ملیون ها گرسنه ، در بحر می ریزد ، تا گندم ارزان نگردد!

علم و دانش اقتصادی که از آن نام بردید ، قرآن کریم تقریباً 1430 سال پیش از زبان یک سرمایه داری به نام قارون به ما یاد آور شده است که او گفت : ( إنما أوتیته علی علم عندی " من این ثروت و سرمایه را با علم و دانش که دارم بدست آورده ام ) !

و هزاران سال بعد از قارون ، شما می آیید و با یک بینش ارتجاعی همان جمله قارون را تکرار می نمایید !

شما پیش راندن چرخ اقتصاد را در اخذ مالیات می دانید ، شاید همان مالیات باشد که روزی از روزها بنیان گزاران سکولاریزم در شام که در زیر مالیات های حاکمان سکولار رومی به ستوه آمده بودند ، برای اجداد ما تحت فرماندهی خالد بن الولید نامه فرستادند که ای مسلمانان هرچی زود تر بیایید و ما را از این ظلم و استبداد و ازاین مالیات و باژ های کمر شکن ، نجات دهید !

و یا همان مالیات باشد که مرد مسلمان بخاطر ریش و زن مسلمان بخاطر حجاب خود برای حاکمان سکولار شما در غرب ، می پردازند !

شما از اصول اقتصاد تان تنها از مالیات نام بردید و اصول دیگرش را فراموش کردید که من به یاد تان می آورم:

1_مالیات.
2_ احتکار.
3_ قمار.
4_ ربا.
5_ جنگ.
6_ تزویر.
7_ دزدی .
8_ آزادی افسار گسیخته در تولید.
9_ آزادی افسار گسیخته در مصرف.
10_ آزادی بی قید و شرط در اشغال بازار.

فرمول اوتارکی که به غلط آن را اوتارک تلفظ نمودید به خود کفایی در مورد مواد غذایی ، مواد خام و تولیدات مختلف اشاره دارد نه مالیات ، و آن هم چیزی جدیدی نیست ، بلکه در قرن 17 و 18 به میان آمد و اکنون به حاشیه رفته است !

أما منابع درامد در اقتصاد اسلامی بر این اصول استوار است :

1_ زکات .
2_ خمس.
3_ غنیمت.
4_ جزیه.
5_ خراج.
6_ عشر.
7_ مبارزه با اسراف و تبذیر .
8 _ کنترول تولید، تا باعث خساره و صدمه به انسان نگردد.
9_ کنترول در اشغال بازار.

اگر تعدادی ازین اساسات در عصر ما جنبه عملی ندارد و منتفی شده است ، ما را ملامت نکنید ، بلکه همان کشورهای صلیبی ، سکولار و اشغالگر را سرزنش کنید که با تحمیل نمودن یک مشت از اجیران خود بر جهان اسلام ، نظام اقتصادی جهانخوار خود را بر ما تطبیق نمودند !

اگر اقتصاد و ثروت اندوزی را به عنوان یک ارزش نپذیریم تا وجداناً دست تعاون و تکافل و همدردی به سوی فقیران دراز نه نماییم ، نتیجه همان خواهد شد که در نظام اقتصادی شما چند فرد محدود سرمایه دار بالای قبرغه های قحطی زدگان آفریقا نشسته باده بنوشند و یا بالای گورستان گرسنگان ، کاخ های عاجی بسازند !

ای کاش در اطراف خود دائره سرخ جاویدان را رسم ننموده و میان تحقیق علمی و تقلید علمی منجمد فرق می گذاشتید و أقلاً همین را هم یاد می گرفتید که ازلی با حرف " ز " نوشته می شود ، نه اذلی ، با حرف " ذ " !!!

ای کاش این وقت گرانبهای تان را که صبح و شام صرف مطالعه تورات و انجیل می نمایید ، 10% آن را وقف مطالعه قرآن می نمودید که چگونه می گوید : ( و لاتنس نصیبک من الدنیا " سهم خود را در زندگی دنیا هرگز فراموش نکنید ) و از لوازم فراموش نکردن سهم خود در زندگی دنیا این است که باید اسباب آن را فراهم نماییم و زمین را اعمار کنیم !

بیایید باهم صفحه اول قرآن کریم را باز نماییم که چگونه در باره اقتصاد تئوری می دهد : ... ( و مما رزقناهم ینفقون ) جمله ای ( ومما رزقناهم ) تثبیت ملکیت فردی است که کمونیزم علیه آن برخواست و همه ثروت را در جیب زمام داران ریخت ، و جمله ای ( ینفقون ) قائل شدن حقوق برای همه افراد فقیر و مستمند جامعه است که سرمایه داران باید از ثروت خود برای نیازمندان جامعه انفاق نمایند ، و این همان چیزیست که کاپیتالیزم و امپریالیزم در اندیشه و لغت نامه خود، آن را ندارند ، وهر گز تعاون و تکافل و بشر دوستی را به رسمیت نخواهند شناخت تا برای مستمندان کمک و همکاری نمایند ، پس اسلام نظام اقتصادی متوسط و معتدل میان کمونیزم و کاپیتالیزم را بر می گزیند که در آن فرد حق دارد با در نظرداشت شرائط، مالک ثروت شود و باز حق جامعه را نیز در ثروت خود فراموش نکند!

نیمچه سکولارها همیشه نشخوار می کنند که ترقی و پیشرفت اروپائیان زمانی شروع شد که به سکولاریزم روی آوردند !
سؤال این جاست که :

کدام ترقی و پیشرفت ؟

به نظر ما هرکشور را که سلاح های خفیفه و ثقیله و آله های قاتله و جارحه مختلف النوع را بخاطر کشتن انسان بیچاره بسازد، مترقی و پیشرفته گفته نمی توانیم !

هرکشور را که زندگی طبیعی انسان را برهم زده و با ایجاد گاز و دود و بوی باروت ، طبیعت را بر باد کند ، مترقی و پیشرفته گفته نمی توانیم !

هر کشور که انسانیت انسان را زیر سؤال برده و انسان را پرزه ماشین بسازد که با از کار افتیدن اش دیگر تاریخش پایان یابد ، مترقی و پیشرفته گفته نمی توانیم !

هرکشور را که یک اقلیت رسوا به نام سکولاریزم را که جز با منطق خون و زبان کشتارحرفی نمی زنند، با زورآهن و نیروی آتش بر دو ملیارد مسلمان بقبولاند و به زور تحمیل نماید ، مترقی و پیشرفته گفته نمی توانیم !

واقعا ، اروپائیان و غربیان در درنده خویی و وحشیگری خود از انسان های ما قبل تاریخ ، پیشرفته تر هستند !

اسلام چیزی نیست که از کنار آن به آسانی رد شوید ، امروز این اسلام است که در برابر کمونیزم ، امپریالیزم ، سکولاریزم و...ایستاده است و آینده بشریت را برای انسانیت اولاد آدم رقم خواهد زد !

شما افراد نمک حرام هستید ، آنها ئیکه امروز بالای شما سرمایه گذاری می نمایند وصدای شان از حنجره شما بلند می شود و برای دین شان ( سکولاریزم ) تبلیغ می نمایید !
آنها هم اشتباه نموده اند ، زیرا شما به دین اجداد و نیاکان خود که قرن ها بر دستر خوان آن چریده و در بستر امن آن لمیده اید ، کجا پای بند ماندید ، تا به دین آنها (سکولاریزم ) با وفا باقی بمانید !

نظر به وضعیت اشغال شده و حالت جنگی تحمیل شده توسط سکولار ها بر ما ، ما نمی توانیم برای شما، لقمه چرب تر و لحاف نرم تر تهیه کنیم و إلا به سکولاریزم لعنت فرستاده و برای ما کف می زدید !

در اخیر باید گفت که سکولاریزم یک بیماری روانی است که مبتلایان به آن از بیماری دوگانگی شخصیت خود رنج می کشند و از یک یخن دو کله بیرون می دهند !

از یک سو می گویند ما به دین احترام داریم و این و یا آن بخش آن را می پذیریم و از دیگر طرف مانند یک دیو دیوانه شمشیر بدست بر تمام شعائر و مظاهر اسلامی، حمله می کنند